وی و ا/ت داخل یک خونهٔ متروکه ی مطلقا تاریک.
وی و ا/ت داخل یک خونهٔ متروکهی مطلقا تاریک.
ا/ت: از این جرئت لعنتی متنفرم.
ا/ت: ودف؟ فکر کنم یه روحی، جنی، چیزی داره باسن.مو فشار میده.
تهیونگ:
روح: من اصلاً بهتون نزدیک هم نشدم... تهیونگ بود!!
تهیونگ: ودف؟ تو قول دادی بهش نگی!
روح:
ا/ت:
ا/ت: از این جرئت لعنتی متنفرم.
ا/ت: ودف؟ فکر کنم یه روحی، جنی، چیزی داره باسن.مو فشار میده.
تهیونگ:
روح: من اصلاً بهتون نزدیک هم نشدم... تهیونگ بود!!
تهیونگ: ودف؟ تو قول دادی بهش نگی!
روح:
ا/ت:
۱۸.۶k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.