حق من بود ه باش و نگاهم بن

حق من بود ڪه باشى و نگاهم بڪنى
ڪه به هر ثانيه با عشق دعايم بڪنى
حق من بود ڪه از نم نم باران بهشت
خوشه اى عشق بچينى و صدايم بڪنى
حق من بود بمانى و در اندوه غروب
سپرم باشى و با عشق تو رامم بڪنى
حق من بود ڪه در منزل تو جاى شوم
نه ڪه در خلوت ڪوچه تو سلامم بڪنى
حق من بود ڪه آغوش تو جايم بشود
نه ڪه در معرڪه ى عشق وداعم بڪنى
حق من بود چو آهو تو اسيرم باشى
نه ڪه با وسوسه اى طعمه ى دامم بڪنى
حق من بود بهار دل من باشى تو
نه ڪه در فصل خزان بر سر دارم بڪنى
حق من بود تو باشى همه ى دلخوشيم
تو نماندى ڪه مرا مست و خرابم بڪنی
دیدگاه ها (۱۱)

‎‌می‌بینمت، بیش از همیشه بی‌قرارممی‌بیندت می‌بینی‌اش من بغض ...

بعد تو رفتم و یک گوشه گُم و گور شدماز تو و از همه ی خلق خدا ...

چه راه دوریست از قلب تا دست راست روزجهانی کسانیکه قلبشون به ...

گرچه زِ دل نمی روی شبی ز تو گسسته اماین در نیمه باز دل بسته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط