میبینمت بیش از همیشه بیقرارم

‎‌
می‌بینمت، بیش از همیشه بی‌قرارم
می‌بیندت می‌بینی‌اش من بغض دارم
می‌بوسمت_مثل_سرابی_می‌گریزی
می‌بوسدت ، کم مانده یک دریا ببارم
موهای کوتاهم مرا از چشمت انداخت
موی_بلندش_میشود_آویز_دارم
من چای می‌ریزم برایت نیستی حیف!
او چای_می‌ریزد_برایت_من_خمارم!
زانوی_تنهایی_بغل_می‌گیرم_اینجا
او را نوازش می‌کنی جان می‌سپارم
عکسم به فریاد آمده: خالی‌ست جایت
عکسش در آورده دمار از روزگارم
می‌خندم_و_مهمان_اخمم_می‌کنی_باز
می‌خندد و من بوسه‌ها را می‌شمارم
می‌خواهمت،می‌خواهدت،لعنت به تقدیر!
تو_حق_او_هستی_و_من_حقی_ندارم
دیدگاه ها (۱۵)

بعد تو رفتم و یک گوشه گُم و گور شدماز تو و از همه ی خلق خدا ...

من پنجره را پلک زدم تا تو بیاییشاید که دری باز شود در دل دیو...

حق من بود ڪه باشى و نگاهم بڪنىڪه به هر ثانيه با عشق دعايم بڪ...

چه راه دوریست از قلب تا دست راست روزجهانی کسانیکه قلبشون به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط