فصل دوم
فصل دوم
P.t1
( ویو ادمین)
از اونجایی که یادتونه ا.ت رفت دکتر که پشماش ریخت
(ویو ا.ت بعد از خروج از مطب دکتر)
نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت
خوشحال باشم بابت اینکه دارم مامان میشم
ناراحت بابت اینکه من از رییسم باردارم ، همینجوری که داشتم با خودم فک میکردم حس کردم رکی دستشو گذاشت رو شونم
ا.ت:یا خداااا تو کی
یونا :عمه
ا.ت:یونااااا
پریدم یونا دوستم که سه سال ازش خبر نداشتم با هم رفتیم کافه . وقتی قهوه برامون آوردن دوباره حات تهوع گرفتن دویدم سمت دست شویی
یونا :ا.ت خوبی
ا.ت:آره چیزی نیس
دیدم جیمین زنگ زد
ا.ت:الو ...جانم
جیمین :کجایی بیدار شدم نبودی
ا.ت: عا با یونا اومدم کافه
جیمین:آخه دختر نگرانتم ... دوباره حالت بد نشد
ا.ت: نه .. نه خوبم یه ده دقیقه دیه خونم
جیمین :نمیخواد بیا ی خودم میام دنبالت ...
گوشیو قطع کرد رفتم بیرون یکم هوا بخورم که یونا اومد پیشم
یونا:حالت خوبه
ا.ت :عاره یه مسمومیت غذایی بود چیزی نبود
یونا:میخوای برسونمت
ا.ت:نه جیمین میاد دنبالم
یونا :جیمین؟
ا.ت:آره نامزده
یونا: عه کیه نامزد کردی بلا
ا.ت: خوووب..
دیدم که جیمین اومد
جیمین:بیبی چطوری
ا.ت :عشقم
پریدم بقلش از یونا خدافظی کردیمو سوار ماشین شدیم بعد چند دقیقه رسیدیم خونه .. رفتم ببنیم امروز تاریخ چیه
دیدم دوروز بعد تولد جیمینه ، بهترین روز برای اینکه بهش بگم داره بابا میشه. به لیا زنگ زدم همه چیو گفتم اینم گفتم که با جکسون بیان اینجا کارشون دارم
(پرسی از زمان)
رفتم تو اتاق دیدم جیمین به یه گوشه خیره شده وبا خودش فک میکنه
حتی وقتی عصبی هست قیافه جذابی داره عاحح
جیمین:چرا اونجا وایسادی بیا تو
ا.ت: عا .. داشتی فک میکردی نخواستم مزاحمت بشم
جیمین:بیا اینجا بشین کارت دارم
ا.ت:عا باشه...
رفتم روبه رو به روش نشستم
جیمین:اون دوستت بود یونا از کی باهاش دوستی؟
ا.ت: عا برمیگرده به ترم های آخر دانشگاه بعد اون سال سه سال ازش خبر نداشتم تا آنروز دیدیمش
جیمین : عا ها میخوام یه چیزی بگم ¿
ا.ت:بگو.. میشنوم بیبی
جیمین : خو اون یونا دوس تو قبلا دوست دخترم بود و .....
نزاشتم حرفشو تموم کنه ا.ت: برام مهم نیس .. الان تو برام مهمی
برا اینکه شیطنت کنم رفتم تو بغلش نشستم لم دادم
جیمین: عه میخوای شیطون شی
ا.ت:یه کم
اون لحظه گوشی جیمین زنگ خورد وقتی جواب داد اخماش رفت توهم
نمیدونم اگه جواب نمیداد زندگیم خراب نمیشد ......
اینم فصل دومم
P.t1
( ویو ادمین)
از اونجایی که یادتونه ا.ت رفت دکتر که پشماش ریخت
(ویو ا.ت بعد از خروج از مطب دکتر)
نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت
خوشحال باشم بابت اینکه دارم مامان میشم
ناراحت بابت اینکه من از رییسم باردارم ، همینجوری که داشتم با خودم فک میکردم حس کردم رکی دستشو گذاشت رو شونم
ا.ت:یا خداااا تو کی
یونا :عمه
ا.ت:یونااااا
پریدم یونا دوستم که سه سال ازش خبر نداشتم با هم رفتیم کافه . وقتی قهوه برامون آوردن دوباره حات تهوع گرفتن دویدم سمت دست شویی
یونا :ا.ت خوبی
ا.ت:آره چیزی نیس
دیدم جیمین زنگ زد
ا.ت:الو ...جانم
جیمین :کجایی بیدار شدم نبودی
ا.ت: عا با یونا اومدم کافه
جیمین:آخه دختر نگرانتم ... دوباره حالت بد نشد
ا.ت: نه .. نه خوبم یه ده دقیقه دیه خونم
جیمین :نمیخواد بیا ی خودم میام دنبالت ...
گوشیو قطع کرد رفتم بیرون یکم هوا بخورم که یونا اومد پیشم
یونا:حالت خوبه
ا.ت :عاره یه مسمومیت غذایی بود چیزی نبود
یونا:میخوای برسونمت
ا.ت:نه جیمین میاد دنبالم
یونا :جیمین؟
ا.ت:آره نامزده
یونا: عه کیه نامزد کردی بلا
ا.ت: خوووب..
دیدم که جیمین اومد
جیمین:بیبی چطوری
ا.ت :عشقم
پریدم بقلش از یونا خدافظی کردیمو سوار ماشین شدیم بعد چند دقیقه رسیدیم خونه .. رفتم ببنیم امروز تاریخ چیه
دیدم دوروز بعد تولد جیمینه ، بهترین روز برای اینکه بهش بگم داره بابا میشه. به لیا زنگ زدم همه چیو گفتم اینم گفتم که با جکسون بیان اینجا کارشون دارم
(پرسی از زمان)
رفتم تو اتاق دیدم جیمین به یه گوشه خیره شده وبا خودش فک میکنه
حتی وقتی عصبی هست قیافه جذابی داره عاحح
جیمین:چرا اونجا وایسادی بیا تو
ا.ت: عا .. داشتی فک میکردی نخواستم مزاحمت بشم
جیمین:بیا اینجا بشین کارت دارم
ا.ت:عا باشه...
رفتم روبه رو به روش نشستم
جیمین:اون دوستت بود یونا از کی باهاش دوستی؟
ا.ت: عا برمیگرده به ترم های آخر دانشگاه بعد اون سال سه سال ازش خبر نداشتم تا آنروز دیدیمش
جیمین : عا ها میخوام یه چیزی بگم ¿
ا.ت:بگو.. میشنوم بیبی
جیمین : خو اون یونا دوس تو قبلا دوست دخترم بود و .....
نزاشتم حرفشو تموم کنه ا.ت: برام مهم نیس .. الان تو برام مهمی
برا اینکه شیطنت کنم رفتم تو بغلش نشستم لم دادم
جیمین: عه میخوای شیطون شی
ا.ت:یه کم
اون لحظه گوشی جیمین زنگ خورد وقتی جواب داد اخماش رفت توهم
نمیدونم اگه جواب نمیداد زندگیم خراب نمیشد ......
اینم فصل دومم
۱۴.۱k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.