~love me right~
~love me right~
ep⇨7
دستگیره درو گرفتمو کشیدم سمت خودم این دره چرا برعکسه...
چقدم سنگین شده بود.یکی پرت شدو و محکم خورد بهم.از شدت ترس چشامو بستم
انقد سنگین بود دوتاییمون خوردیم زمین.
کل بدنم بی حس شده بود.وزنشو رو خودم حس میکردم.
احساس کردم رو لبام یه چی وول میخوره.چشامو باز کردم
یه چشم بسته جلو چشام بود که..که خط چشم کشیده بود.
چشاش باز شد.
چشمای دوتاییمون گرد شد
متوجه شدم لباش رو لبامه.سریع سرشو اورد بالا
و جیغ کشید منم باهاش جیغ کشیدم.
-جیییییییییییییغغغغغغغغغ
بکهیون بود...
11 تاشون عین جت اومدن جلو اتاق.بک بهشون نگاه کرد,رنگش پرید بنگ کلش افتاد رو گردنم.احساس کردم الانه که له بشم چانیول پشت سرهم عکس میگرفتو بهم نگاه میکرد.
بازم جیغ کشیدم.
نمیتونستم حرکت کنم سعی میکردم با دستام هلش بدم بره اونور.
چن و شیومین بلندش کردن.همونجوری پخش زمین بودم.
سوهو دستشو سمتم دراز کرد با عصبانیت دستشو پس زدمو خودم بلند شدم
-از اتاقممممممممممم برییییدددددددددد بیروووووووووووووووون
هنوز تو بهت بودم پسره ی عوضی
-هااااایییییششششش
موهامو بهم ریختم.رفتم جلو اینه رنگ لبو شده بودم
یه حس عجیبی داشتم برای اولین بار بود لب یکی میخورد به لبام...باز عصبی شدم
در اتاقو قفل کردم
♔لوهان♔
بک از حال رفته بود چانیول داشت با گوشیش ور میرفت.
سوهو:چان چیکار میکنی
چان:میخام فتوشاپ کنم خودمم بزارم کنار اون عکسه بعد بزارمش اینستا.
دی او عصبی به بک نگاه میکرد:این چرا بهوش نمیاااااااااد
سهون:هیونگ ریلکس باش چیزی نشده
کای:اخ چه صحنه ای بود ژونننزززز
کریس:من زودتر از شما رسیدم داشت ل.بای دختررو میخورد.
10 تا مون به کریس نگاه کردیم.
چان:واقعا؟
-حتما دختره هم با لذت همراهی میکرد
کریس:دختره اول نفهمید قضیه از چه قراره... یهو ترکید
ل.بمو گاز گرفتم
با لگد زدم به پای بک
-پاشوووو پاشو بینمممم هیییییی
تکون خورد.دی او لیوان اب قندو ریخت رو صورتش.
بنگ پرید هوا
سوهو:روز اولو گند زدین چه برسه به فردا.حواستونو جمع کنید هی هیچی نمیگم
سهون با دهن باز به همه نگاه میکرد:یهتتتت
کای:فاعک یو مای لاو
سهون پوکر نگاش کرد.سوهو:کاااای کای:ببخشید لیدر
کریس:کای ادبت نات مای استایل
بک عین جن زده ها نگامون میکرد دی او یقشو گرفت:تو میخواسی بری بخوابی یا با اون دختره باشی هااان یکم شرم داشته باش میزاشتی یه روز بگذره...حرمتارو نگه داااار.بکهیون برات واقعا متاسفم تو میخواسی با اون دختر چیکار کنیییی اگه میوفتادین تو دردسر چیییی
بک هلش داد:چی میگی بابا...من باهاش کاری نداشتم
-پس چیییی
&بابا من فالگوش وایساده بودم یهو درو باز کرد منم با کله پرت شدم تو
-ماهم باور کردیم
&به جون چانیول
چان:از جون من مایه نزار فرو مایهههه
&مچکرم رفیق
دی او:پس این کریس چی میگه
&چی میگه
خندیدم-ل.باشو میخوردی
&چیییییی,کریس وووووو
کریس:من رو پله ها بودم دیدم در اتاقه دختره بازه و بنگ صدا اومد منم اومدم دیدم
واااو اون صحنه تو استایلمههه
سهون:عجببب یهتتتتت
کای:شرمنده ولیییی فاعکککک
چان:داری ت.حریکم میکنی کای
کای:اوه ژونزززز
سوهو:ساکتتتتت شیددددد
سهون:کای من میدونم عاشقمی ولی من آرزو دارم موخوام زن بگیرم یهتتتت
کای:باز گفتی یهت فاعکککککک
-خفهههه شیددددد
چن:خدا جون منو از شر این منحرفا نجات بده
لی:بکهیون تو جواب ندادیا
&بابا به خدا من همش لبم وول میخوره.
چانیول:اینو راس میگه
دی او زد تو کله ی بک:رو لب دختر مردم نباید وول بخوره
سهون:کاملا عاقلانه بود هیونگ
شیومین:اون چیپسای کوفتی کوش؟
&ولی از حق نگذریم عسلی بودا برای خودش
کای:زهرت شه
دی او اومد بازبزنه
#lovemeright
ep⇨7
دستگیره درو گرفتمو کشیدم سمت خودم این دره چرا برعکسه...
چقدم سنگین شده بود.یکی پرت شدو و محکم خورد بهم.از شدت ترس چشامو بستم
انقد سنگین بود دوتاییمون خوردیم زمین.
کل بدنم بی حس شده بود.وزنشو رو خودم حس میکردم.
احساس کردم رو لبام یه چی وول میخوره.چشامو باز کردم
یه چشم بسته جلو چشام بود که..که خط چشم کشیده بود.
چشاش باز شد.
چشمای دوتاییمون گرد شد
متوجه شدم لباش رو لبامه.سریع سرشو اورد بالا
و جیغ کشید منم باهاش جیغ کشیدم.
-جیییییییییییییغغغغغغغغغ
بکهیون بود...
11 تاشون عین جت اومدن جلو اتاق.بک بهشون نگاه کرد,رنگش پرید بنگ کلش افتاد رو گردنم.احساس کردم الانه که له بشم چانیول پشت سرهم عکس میگرفتو بهم نگاه میکرد.
بازم جیغ کشیدم.
نمیتونستم حرکت کنم سعی میکردم با دستام هلش بدم بره اونور.
چن و شیومین بلندش کردن.همونجوری پخش زمین بودم.
سوهو دستشو سمتم دراز کرد با عصبانیت دستشو پس زدمو خودم بلند شدم
-از اتاقممممممممممم برییییدددددددددد بیروووووووووووووووون
هنوز تو بهت بودم پسره ی عوضی
-هااااایییییششششش
موهامو بهم ریختم.رفتم جلو اینه رنگ لبو شده بودم
یه حس عجیبی داشتم برای اولین بار بود لب یکی میخورد به لبام...باز عصبی شدم
در اتاقو قفل کردم
♔لوهان♔
بک از حال رفته بود چانیول داشت با گوشیش ور میرفت.
سوهو:چان چیکار میکنی
چان:میخام فتوشاپ کنم خودمم بزارم کنار اون عکسه بعد بزارمش اینستا.
دی او عصبی به بک نگاه میکرد:این چرا بهوش نمیاااااااااد
سهون:هیونگ ریلکس باش چیزی نشده
کای:اخ چه صحنه ای بود ژونننزززز
کریس:من زودتر از شما رسیدم داشت ل.بای دختررو میخورد.
10 تا مون به کریس نگاه کردیم.
چان:واقعا؟
-حتما دختره هم با لذت همراهی میکرد
کریس:دختره اول نفهمید قضیه از چه قراره... یهو ترکید
ل.بمو گاز گرفتم
با لگد زدم به پای بک
-پاشوووو پاشو بینمممم هیییییی
تکون خورد.دی او لیوان اب قندو ریخت رو صورتش.
بنگ پرید هوا
سوهو:روز اولو گند زدین چه برسه به فردا.حواستونو جمع کنید هی هیچی نمیگم
سهون با دهن باز به همه نگاه میکرد:یهتتتت
کای:فاعک یو مای لاو
سهون پوکر نگاش کرد.سوهو:کاااای کای:ببخشید لیدر
کریس:کای ادبت نات مای استایل
بک عین جن زده ها نگامون میکرد دی او یقشو گرفت:تو میخواسی بری بخوابی یا با اون دختره باشی هااان یکم شرم داشته باش میزاشتی یه روز بگذره...حرمتارو نگه داااار.بکهیون برات واقعا متاسفم تو میخواسی با اون دختر چیکار کنیییی اگه میوفتادین تو دردسر چیییی
بک هلش داد:چی میگی بابا...من باهاش کاری نداشتم
-پس چیییی
&بابا من فالگوش وایساده بودم یهو درو باز کرد منم با کله پرت شدم تو
-ماهم باور کردیم
&به جون چانیول
چان:از جون من مایه نزار فرو مایهههه
&مچکرم رفیق
دی او:پس این کریس چی میگه
&چی میگه
خندیدم-ل.باشو میخوردی
&چیییییی,کریس وووووو
کریس:من رو پله ها بودم دیدم در اتاقه دختره بازه و بنگ صدا اومد منم اومدم دیدم
واااو اون صحنه تو استایلمههه
سهون:عجببب یهتتتتت
کای:شرمنده ولیییی فاعکککک
چان:داری ت.حریکم میکنی کای
کای:اوه ژونزززز
سوهو:ساکتتتتت شیددددد
سهون:کای من میدونم عاشقمی ولی من آرزو دارم موخوام زن بگیرم یهتتتت
کای:باز گفتی یهت فاعکککککک
-خفهههه شیددددد
چن:خدا جون منو از شر این منحرفا نجات بده
لی:بکهیون تو جواب ندادیا
&بابا به خدا من همش لبم وول میخوره.
چانیول:اینو راس میگه
دی او زد تو کله ی بک:رو لب دختر مردم نباید وول بخوره
سهون:کاملا عاقلانه بود هیونگ
شیومین:اون چیپسای کوفتی کوش؟
&ولی از حق نگذریم عسلی بودا برای خودش
کای:زهرت شه
دی او اومد بازبزنه
#lovemeright
۳.۹k
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.