~love me right~
~love me right~
ep⇨5
♠بکهیون♠
کای:نه جون من این میخواست به این بهونه شماره بده؟
سهون:این 1سال از من بزرگتره پس میشه نونام
چانیول:شمارشو بده به من.
لبخند شیطنت آمیزی زدم-خاااک تو مختون, نگام کردن-من دستمو دور گردنش حلقه کردم اینم احساساتی شده بهم شماره داده.اصن من کیوتمممم کیوت
لی:آخ خوابم میاااد منو بکشین ساعت ٥ بیدار نمیشم
لوهان:دختره ی زشت
کریس:شاید بعدا بره تو استایلم ولی الان حال ندارم
تاعو:ولی خداییش خوشگل بود
سهون:١ سال ازم بزرگتره وگرنه تورش میکردم
-خجالت زشتوها دخترای اروپایی رو عشقه
کای:وای آره
چانیول شمارشو سیو کرد.سوهو کتابشو از رو اپن برداشتو نشست.سهون:این از من ١سال بزرگترههههه
لوهان:سهون بیا بشیننننن
سهون:وااای این از من بزرگترهههه من بهش بگم نونا؟
&نه
دختره دستشو گذاشت بود رو نرده ها و نگامون میکرد,سهون سکته رو زد.لی از خواب پرید,کریس و لوهان با دهن کج دختررو نگاه میکردن.
دختره یه تاب مشکی پوشیده بود با یه شلوارک سفید.همه چیش بیرون بود.کای هیز نگاهش میکرد با پام زدم به پاش.
دختره وایساد به سهون نگاه کرد,سهون آب دهنشو قورت داد
&نه من بهتون میگم اوپا نه شماها میگین نونا...من داداش ندارم و نمیخوام داشته باشم.پوزخند زدم
سهون:معلم لطفا جواب منو بدین شما داخل کدوم ماه متولد شدید؟
&می
سهون:سال؟
&1994
سهون:ییییییسسسسسس ١ماه ازت بزرگترم یوهووووووو
پس هنوز نوزده سالته
دختره چپ چپ نگاش کرد.
به سی دی تو دستش نگاه کردم
-معلم اون چیه؟
&آه این؟…اممم دی وی دی پلیر دارید؟
دی او دستشو دراز کردو سی دی رو ازش گرفت
&راستشو بخواین من اصلا نمیشناسمتون.و اسماتونم نمیدونم
-چون ما یه آلبوم فقط دادیم بیرون ,,,پارسال
&آه خوب با اینکه قراره من مدت زیادی اینجا بمونم باید اسماتونم بدونم
سوهو:من لیدرم سوهو
هاناسرشو تکون دادو به لی نگاه کرد,,,,,همه دونه به دونه اسماشونو گفتن ولی لوهان لج کرد.چش شده این پسر
-منم بیون بکهیونم معلم &بهت میخوره شیطون باشی.دی او کنترلو داد دستش.ازمون خواست رو مبل ولوشیم.
یه چوب گرفت دستش و پلی زد.کنسرتامون بود رو سوهو و چانیول استپ کرد.پای چان رو پای سوهو بود
&اوووف,واقعا اوضاعتون خرابه شما بیشتر باعث خنده ی مردم میشین
اجازه دارم تو چند کلمه توصیفتون کنم؟البته درمورد رقصتون
بهم اشاره کرد&رقصنده ی کوتوله اومممم صدای عالی و دی او صدای خوب و رقصت بدک نیس.کریس مغرور و بی حال یه تکونم به خودت نمیدی
از خنده ترکیدم.
&چن کاملا نرمالی...لی رقصت فوق العاده س فقط زیادی به بدنت استراحت میدی,,,پرتحرک باشی بهتر میشی,صداتم خوبه,لی ذوق مرگ شد
هانا موهاشو از جلو صورتش زد کنار و ادامه داد&چانیول شیطون رقص افتضاح...سهون رقصت خوبه...لوهان صدای خوب رقصم خوب فقط لجبازی...
♔هانا♔
بی حال رفتم تو اتاق خیلی گشنه م بود اما چرا اینا غذا درست نمیکنن,به ساعت نگاه کردم اوووف ساعت 3 عه.
لبتابمو از تو چمدون در اوردمو از اینترنت یه عالمه کلیپای سوتی و خرابکاریه اکسورو دانلود کردم.
برام پیام اومد گوشیمو چک کردم(چانیولم ناهار آماده س^O^) -وااا این شکلکه دیگه چیه
$شکلکه دیگه ده کیلومتر پریدم بالا در اتاقم باز شد چانیول بود:$من متاسفم معلم ناهار آماده س.
از پله ها اومدم پایین12 تا صندلی دور میز بود 10 تاشونم نشسته بودن اومدم بشینم که کای گفت:معلم این جای دی اوعه
اوفی کشیدم که لوهان با یه صندلی تو دستش اومد.
صندلیو گذاشت وسط بکهیونو چانیول,-ااا
بک اعتراض کرد.نشستم رو صندلی دی او از آشپزخونه با یه ظرف بزرگ دراومد.رامن بود
همه با هزار تعریف و تمجید تو کاسه هاشون رامن ریختن و مشغول خوردن شدن,تهش مونده بود برام آروم ریختم تو کاسه مو و خیلی ریلکس شروع کردم به خوردن همشون تند تند خوردنو بلند شدن
-وا
غذامو خوردمو بلند شدم,همشون جلوم وایسادن
با تعجب نگاشون کردم
#lovemeright
ep⇨5
♠بکهیون♠
کای:نه جون من این میخواست به این بهونه شماره بده؟
سهون:این 1سال از من بزرگتره پس میشه نونام
چانیول:شمارشو بده به من.
لبخند شیطنت آمیزی زدم-خاااک تو مختون, نگام کردن-من دستمو دور گردنش حلقه کردم اینم احساساتی شده بهم شماره داده.اصن من کیوتمممم کیوت
لی:آخ خوابم میاااد منو بکشین ساعت ٥ بیدار نمیشم
لوهان:دختره ی زشت
کریس:شاید بعدا بره تو استایلم ولی الان حال ندارم
تاعو:ولی خداییش خوشگل بود
سهون:١ سال ازم بزرگتره وگرنه تورش میکردم
-خجالت زشتوها دخترای اروپایی رو عشقه
کای:وای آره
چانیول شمارشو سیو کرد.سوهو کتابشو از رو اپن برداشتو نشست.سهون:این از من ١سال بزرگترههههه
لوهان:سهون بیا بشیننننن
سهون:وااای این از من بزرگترهههه من بهش بگم نونا؟
&نه
دختره دستشو گذاشت بود رو نرده ها و نگامون میکرد,سهون سکته رو زد.لی از خواب پرید,کریس و لوهان با دهن کج دختررو نگاه میکردن.
دختره یه تاب مشکی پوشیده بود با یه شلوارک سفید.همه چیش بیرون بود.کای هیز نگاهش میکرد با پام زدم به پاش.
دختره وایساد به سهون نگاه کرد,سهون آب دهنشو قورت داد
&نه من بهتون میگم اوپا نه شماها میگین نونا...من داداش ندارم و نمیخوام داشته باشم.پوزخند زدم
سهون:معلم لطفا جواب منو بدین شما داخل کدوم ماه متولد شدید؟
&می
سهون:سال؟
&1994
سهون:ییییییسسسسسس ١ماه ازت بزرگترم یوهووووووو
پس هنوز نوزده سالته
دختره چپ چپ نگاش کرد.
به سی دی تو دستش نگاه کردم
-معلم اون چیه؟
&آه این؟…اممم دی وی دی پلیر دارید؟
دی او دستشو دراز کردو سی دی رو ازش گرفت
&راستشو بخواین من اصلا نمیشناسمتون.و اسماتونم نمیدونم
-چون ما یه آلبوم فقط دادیم بیرون ,,,پارسال
&آه خوب با اینکه قراره من مدت زیادی اینجا بمونم باید اسماتونم بدونم
سوهو:من لیدرم سوهو
هاناسرشو تکون دادو به لی نگاه کرد,,,,,همه دونه به دونه اسماشونو گفتن ولی لوهان لج کرد.چش شده این پسر
-منم بیون بکهیونم معلم &بهت میخوره شیطون باشی.دی او کنترلو داد دستش.ازمون خواست رو مبل ولوشیم.
یه چوب گرفت دستش و پلی زد.کنسرتامون بود رو سوهو و چانیول استپ کرد.پای چان رو پای سوهو بود
&اوووف,واقعا اوضاعتون خرابه شما بیشتر باعث خنده ی مردم میشین
اجازه دارم تو چند کلمه توصیفتون کنم؟البته درمورد رقصتون
بهم اشاره کرد&رقصنده ی کوتوله اومممم صدای عالی و دی او صدای خوب و رقصت بدک نیس.کریس مغرور و بی حال یه تکونم به خودت نمیدی
از خنده ترکیدم.
&چن کاملا نرمالی...لی رقصت فوق العاده س فقط زیادی به بدنت استراحت میدی,,,پرتحرک باشی بهتر میشی,صداتم خوبه,لی ذوق مرگ شد
هانا موهاشو از جلو صورتش زد کنار و ادامه داد&چانیول شیطون رقص افتضاح...سهون رقصت خوبه...لوهان صدای خوب رقصم خوب فقط لجبازی...
♔هانا♔
بی حال رفتم تو اتاق خیلی گشنه م بود اما چرا اینا غذا درست نمیکنن,به ساعت نگاه کردم اوووف ساعت 3 عه.
لبتابمو از تو چمدون در اوردمو از اینترنت یه عالمه کلیپای سوتی و خرابکاریه اکسورو دانلود کردم.
برام پیام اومد گوشیمو چک کردم(چانیولم ناهار آماده س^O^) -وااا این شکلکه دیگه چیه
$شکلکه دیگه ده کیلومتر پریدم بالا در اتاقم باز شد چانیول بود:$من متاسفم معلم ناهار آماده س.
از پله ها اومدم پایین12 تا صندلی دور میز بود 10 تاشونم نشسته بودن اومدم بشینم که کای گفت:معلم این جای دی اوعه
اوفی کشیدم که لوهان با یه صندلی تو دستش اومد.
صندلیو گذاشت وسط بکهیونو چانیول,-ااا
بک اعتراض کرد.نشستم رو صندلی دی او از آشپزخونه با یه ظرف بزرگ دراومد.رامن بود
همه با هزار تعریف و تمجید تو کاسه هاشون رامن ریختن و مشغول خوردن شدن,تهش مونده بود برام آروم ریختم تو کاسه مو و خیلی ریلکس شروع کردم به خوردن همشون تند تند خوردنو بلند شدن
-وا
غذامو خوردمو بلند شدم,همشون جلوم وایسادن
با تعجب نگاشون کردم
#lovemeright
۴.۷k
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.