رمان نجاتگر قلب

رمان نجاتگر قلب
part14
.....هول ان:///
√به....چه خانم خوشگلی.اسمت
چیه؟
+هی باهاش درگیر نشو(آروم)
- به تو چه که من اسمم چیه
هوم؟تو خودت دوست دختر
داری.به من چیکار داری؟
√واه واه واه......چه پرو هم
هستی خانم کوچولو.
سون جو محل نداد و رفت تو
لابی شرکت.
√این کیه با خودت آوردیش؟
ظاهرش خوشگله ولی باطنش
خیلی لجباز و باحاله ازش
خوشم اومد.دختر باحالیه:/
+هی ببین حق نداری عاشقش
بشی ها.
√چرا؟
+چون اون مال منه نه مال تو.
√اگه عاشقش بشم چی؟
+اون موقع خودم با همین دستای
خودم خفه ات میکنم.
√حالا نگفتی اسمش چیه؟
+لی سون جو.
√نه تنها خودش کیوته . بلکه
اسمشم کیوته://
+اهممم......
√باشه بابا.....فهمیدم.حالا از کی
دوستش داری؟(آروم)
+میدونی از موقعی که فضولیش
به تو نیومده دوستش دارم.
√واقعا که . تو خیلی.....هیچی
ولش کن:////
سون جو ویو:
واییییی خداااا .
اون دو تا خیلی رو مخ بودن:////
- ببخشید من کجا باید شروع به
کار کنم؟
• کار شما اینه که توی کشیدن شخصیت ها
کمک مدیر پارک کنید.پس باید توی اتاق
مدیر پارک کار کنین.
- اوهوم.خیلی ممنون:)
• خواهش میکنم.
رفتم به اتاق آقای پارک.
- ببخشید کسی اینجا هست؟مثل اینکه
کسی اینجا نیست پس من با اجازه من
وارد میشم.
در اتاق رو بستم.
+از کی اجازه میگیری وقتی کسی اینجا
نیست؟
- وای خدا......زهره ام ترکید.:٫
شما اینجا بودی؟ پس چرا جواب ندادی؟
نکنه تو روحی چیزی هستی آره؟
آخه اول که اومدم تو رو ندیدم.
چانیول ویو:
انگشت اشاره دستشو به سمت من دراز کرد
و گفت:
- وای خدا...... زهره ام ترکید.:٫
شما اینجا بودی؟پس چرا جواب ندادی؟
نکنه تو روحی چیزی هستی آره؟
آخه اول که اومدم تو رو ندیدم.
دستشو کشیدم به سمت خودم و گفتم :
+حالا اگه روح باشم چی؟
یهو دیدم جیغ...........
این داستان ادامه دارد.........❤️