اشتباهخوبمن
#اشتباه_خوب_من
#پارت_۴۵
_نه شوخی نمیکنم خیلی جدیم سردت مگه نیست؟
_اره
_خوب بیا تا هم ژاکتم رو بندازم رو هردومون هم که بغلت کنم گرم بشی
_عمرا
_پس سرما رو تحمل کن
بعد دوباره دراز کشید و چشماشو بست
پوف بلندی کشیدم که حتی سمیرا از یه طرف یه طرف دیگه شد ولی بیدار نشد
عماد با چشمای بسته نیشخند چرتی زد
مجبورا رفتم کنارش اونم دستشو دراز کرد منم سرمو گزاشتم رو دستش و ژاکتش رو انداخت روم و محکم منو به خودش چسبوند و دستشو دورم حلقه کرد
صورتمون فقط چند اینچ فاصله داشت
تو چشمای همدیگه زل زدیم
_صبح که بیدار بشیم سمیرا و نیما راجبمون چی فکر میکنن؟
_برام مهم نیست
وا چقدر عماد بیخیاله
_دیارا من نمیتونم مثل دوست پسر های دیگه واست کم نزارم اما میتونم بهت عشقی رو بدم که هیچ دوست پسری نمیتونه بهت بده
_منظورت چیه؟
_منظورم اینه الان واقعا دلم میخواد ل//ب//ا//ت//و انقدر گاز بگیرم که ازش خون بیاد
دوباره سرخ شدم
_بخواب عماد
بعد پشتمو کردم بهش ولی هنوز سرم رو دستش بود
داشت چشمام گرم خواب میشد که
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۰ تا
#پارت_۴۵
_نه شوخی نمیکنم خیلی جدیم سردت مگه نیست؟
_اره
_خوب بیا تا هم ژاکتم رو بندازم رو هردومون هم که بغلت کنم گرم بشی
_عمرا
_پس سرما رو تحمل کن
بعد دوباره دراز کشید و چشماشو بست
پوف بلندی کشیدم که حتی سمیرا از یه طرف یه طرف دیگه شد ولی بیدار نشد
عماد با چشمای بسته نیشخند چرتی زد
مجبورا رفتم کنارش اونم دستشو دراز کرد منم سرمو گزاشتم رو دستش و ژاکتش رو انداخت روم و محکم منو به خودش چسبوند و دستشو دورم حلقه کرد
صورتمون فقط چند اینچ فاصله داشت
تو چشمای همدیگه زل زدیم
_صبح که بیدار بشیم سمیرا و نیما راجبمون چی فکر میکنن؟
_برام مهم نیست
وا چقدر عماد بیخیاله
_دیارا من نمیتونم مثل دوست پسر های دیگه واست کم نزارم اما میتونم بهت عشقی رو بدم که هیچ دوست پسری نمیتونه بهت بده
_منظورت چیه؟
_منظورم اینه الان واقعا دلم میخواد ل//ب//ا//ت//و انقدر گاز بگیرم که ازش خون بیاد
دوباره سرخ شدم
_بخواب عماد
بعد پشتمو کردم بهش ولی هنوز سرم رو دستش بود
داشت چشمام گرم خواب میشد که
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۰ تا
- ۴.۷k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط