fake kook
fake kook
part³ ③
صبح
ـــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت
از خواب بلند شدم و رفتم بیرون
کوک: کجا
ا/ت: باید برم ممکنه پیدام کنن برات بد میشه
کوک: نه پیدات نمیکنن مطمئن باش
ا/ت: مین جائه تورو میشناسه
کوک: ولش کن مهم نیست تو خوبی
ا/ت: دیشب تا صبح داشتم فکر میکردم خیلی ناراحتم از نیاز روحی نیاز به خرید دارم 😔
کوک: حل میشه کمکت میکنم
ا/ت: خیلی ممنون میشم باهام بیای بریم خرید
کوک: ها باشه
رفتیم خرید
ا/ت: وایی این لباسا چقدر خوشگلن کدومشو بگیرم
کوک: این خوشگلتره
ا/ت: پس هردورو میگیرم کیف ستشون هم داره خیلی خوشگلن
همشو برداشتم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک: خسته نشدی
ا/ت: نه ولی بسه یکم حالم بهتر شد
کوک: این همه خرید کردی
ا/ت: چه اشکالی داره؟
کوک: شغلت چیه تو؟
ا/ت: شغلی ندارم برام شغلی داری
کوک: نه
ا/ت: حیف شد
کوک: شغل نداری چطور همه اینارو خریدی
ا/ت: ها مامانم پولداره
کوک: اها
ا/ت: شغل تو چیه؟
کوک: تو شرکت با پدرم کار میکنم
ا/ت: میشه منم بیام؟
کوک: دختر مگه به همین راحتیه باید کلی استعداد داشته باشی مهم تر از همه زبان انگلیسیت در چه حد
ا/ت: من که گفتم خارج بزرگ شدم انگلیسی بلدم فولم ژاپنی هم بلدم دارم چینیم یاد میگیرم
کوک: خوبه
ا/ت: خوبه؟ من اینقدر زبان خوندم تو میگی خوبه
کوک: یعنی منظورم شانست میره بالا ولی نیا بهتره
ا/ت:چرا میخوام بیام با پدرت صحبت کن
کوک: نمیدونم اگه میخوای بیای نگی از طرف من اومدی
ا/ت: میخوام منشی خودت شم! نظرت چیه؟
کوک: منشی من؟
ا/ت: اره
کوک: من نیازی به منشی ندارم
ا/ت: ولی من نیازی به رئیسی مثل تو دارم
#فیک
#سناریو
part³ ③
صبح
ـــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت
از خواب بلند شدم و رفتم بیرون
کوک: کجا
ا/ت: باید برم ممکنه پیدام کنن برات بد میشه
کوک: نه پیدات نمیکنن مطمئن باش
ا/ت: مین جائه تورو میشناسه
کوک: ولش کن مهم نیست تو خوبی
ا/ت: دیشب تا صبح داشتم فکر میکردم خیلی ناراحتم از نیاز روحی نیاز به خرید دارم 😔
کوک: حل میشه کمکت میکنم
ا/ت: خیلی ممنون میشم باهام بیای بریم خرید
کوک: ها باشه
رفتیم خرید
ا/ت: وایی این لباسا چقدر خوشگلن کدومشو بگیرم
کوک: این خوشگلتره
ا/ت: پس هردورو میگیرم کیف ستشون هم داره خیلی خوشگلن
همشو برداشتم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک: خسته نشدی
ا/ت: نه ولی بسه یکم حالم بهتر شد
کوک: این همه خرید کردی
ا/ت: چه اشکالی داره؟
کوک: شغلت چیه تو؟
ا/ت: شغلی ندارم برام شغلی داری
کوک: نه
ا/ت: حیف شد
کوک: شغل نداری چطور همه اینارو خریدی
ا/ت: ها مامانم پولداره
کوک: اها
ا/ت: شغل تو چیه؟
کوک: تو شرکت با پدرم کار میکنم
ا/ت: میشه منم بیام؟
کوک: دختر مگه به همین راحتیه باید کلی استعداد داشته باشی مهم تر از همه زبان انگلیسیت در چه حد
ا/ت: من که گفتم خارج بزرگ شدم انگلیسی بلدم فولم ژاپنی هم بلدم دارم چینیم یاد میگیرم
کوک: خوبه
ا/ت: خوبه؟ من اینقدر زبان خوندم تو میگی خوبه
کوک: یعنی منظورم شانست میره بالا ولی نیا بهتره
ا/ت:چرا میخوام بیام با پدرت صحبت کن
کوک: نمیدونم اگه میخوای بیای نگی از طرف من اومدی
ا/ت: میخوام منشی خودت شم! نظرت چیه؟
کوک: منشی من؟
ا/ت: اره
کوک: من نیازی به منشی ندارم
ا/ت: ولی من نیازی به رئیسی مثل تو دارم
#فیک
#سناریو
۲۲.۰k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.