پارت سیزده

پارت سیزده =

۳سال بعد .......

شوگا توی ۱۹ سالگیش پدرشم از دست داد و بعد اون شب

 دیگه کسی از بچه های مدرسه شوگا رو ندیدن ی جورایی

 ناپید شده بود بعضی ها هم میگفتم از غم خیانت لیا

 خودکشی کردی البته لیا هم بعد اون شب ناپدید شده و

 هیچ کس نمیدونه اونا کجان ولی ............



ات ویو =

امروز صبح مثل همیشه بعد بیدار شدت دوش گرفتم الان

 من یجورایی پولدارم ولی نه اونقدرا هم زیاد نیست توی ی

 شرکت به عنوان مترجم کار میکنم و توی بیشتر سفر ها

 حضور دارم رفتم صبحانه خوردم و رفتم شرکت ....



+سلام یجی خوبی

€اوهوم یاا دیشب نیومدی بار هانا مست کرده بود و بعدشم

 ابرومو برد

+ میخاست مست نکنه همه میدونن اون جنبه نداره

€امشب تو هم بیا باشه

+شاید بیام

€هی ات ببیبن تو اخه هر......

+باشه میام

€هوم خوبه


(پرش زمانی تو بار )

(لباس ات رو میزارم )

ویو ات

توی بار نشسته بودیم و من داشتم الکل ۷۵ درصد میخوردم

+هانا چرا نیومد

€پیش دوست پسرش هس

+عووو مگه اون دوست پسر داره

€اره ..(.خنده)

+باید برم دست شویی

رفتم تو دست شویی که ی مرد مست اومد پیشم

+یاا برو اونور

₩چرا خوشت نمیاد

+معلومه که نه گمشو عوضی

₩هومم بیب بیا بریم تو اتاق

که یک دفه ی نفر که ماسک داشت اومد اون مردو زد و

 دست منو کشید با خودش برد .....


+یاا تو کی هستی ولم کن

؟... خفه شو ات

شرایط=

۱۵ لایگ
۶۰ کامنت
دیدگاه ها (۸۵)

پارت چهارده =+یا عوضی ولم ک.....و سیاهی....ات ویو =وقتی بلند...

پارت پانزده = +شوگا تو زنده ایی _یاا نکنه فکر کردی مردم+چرا ...

پارت دوازده =_لیا داری چه غلتی میکتی هاااا لیا ویو = بعد از ...

پارت یازده هم =_ خب من فکر میکنم لیا داره بهم خیانت میکنه+چی...

پارت ۳ ویو اترفتم توی مدرسه خبری از هانا نبود ، رفتم توی کلا...

درخواستی🖤🩸🩸

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط