تمام روز نشستم کنار خاطره ها

تمامِ روز نشستم ، کنارِ خاطره ها
مگر به یادِ تو شویَم ، غبارِ خاطره ها

تو بودی و من و آن شب ، در اولین دیدار
شبی که نقش بسته به دیوارِ خاطره ها

هنوز می وزد از دوردست آن همه عشق
نسیمِ عطرِ تو از لاله زارِ خاطره ها

خوشم به وسوسه ای با خیالِ خود در خواب
من و همین گذر از یادگار خاطره ها

خزان رسیده و من دل نکنده ام از تو
جوانه می زند دل من در بهار خاطره ها...
دیدگاه ها (۱)

عاشقت هستم تا در بدنم جان دارمو کنار تو مگر نقطه ی پایان دار...

نگذار زبان غزلم بستہ بماندحیف ازدل این بغض کہ نشکستہ بماندتا...

آخر هفته دلم تنگ تر از هر روز استجمعه ها پای دلم لَنگ تر از ...

میخواهم و میخواستمت تا نفسم بودمیسوختم از حسرت و عشق تو بَسَ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط