اولین روز بارانی را به خاطر داری

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!
دیدگاه ها (۹)

دختره تو دانشگاه جلوی یه پسر رو گرفت و گفت:خیلی مغروری ازت خ...

چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود...کل...

کودکیمان را یادت هست؟شب هایی که گم شده بودند در شوق روزها ,و...

باز وقت عاشقی شد باز درها باز شد،مهربانی خدا بر بندگان احراز...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط