پارت ²
#پارت_²
دیدم یاسی با سر رفته تو بغل رهام😐 😂
رهام هم موهاش توی صورتش بود😍
تازه مغزشون ارور داد و یاسی از بغلش اومد بیرون 😐 😂
یاسی: سلام اقا رهام
رهام: سلام
یاسی: خوبین؟؟ چیزه من..حواسم نبود..ینی من چایی..
بدبخت هول کرده بود شدیدددد:////////
یهو گفت: خداحافظ
رهام هم هنگ بود از رفتارش😂 😐
بیخیال گوشیم شدم و رفتم دنبال اون بیچاره..
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت دانشگاه
توی راه هیچی نگفت..بچم خجالت میکشید😂
بعد از پشت سر گذاشتن پروژه گوش دادن به صدای گوش خراش استاد بزرگوارمان😶 😑 💔
از دانشگاه اومدیم بیرون و هنوز یاسی از من خجالت میکشید 😐 💔
گفتم: میگم یاسی جوون توی بغل داداشم خوش میگذشتااا😉
گفت: بخدا هواسم نبود میخواستم برم اونور یهو..
گفتم: فهمیدم بخداااا😂 یکی زد تو بازوم..گفتم: یابووووو دستممممم😐 😬 دست که نیست گرز اریو برزنِ
رفتیم سمت ماشین که دیدم این چیزی که اونجا بود مثل همه چیز بود الا ماشین 😕 🚗
روی شیشه با رژ نوشته شده بود: از زندگی ما برو بیرون
جانمم؟؟ زندگی مااا؟؟؟ دقیقا کی و کی؟!
تایر ها پنچر..و روی کاپوت یه خط بزرگ کشیده شده بود😶
با دهن باز به یاسی نگاه کردم که اونم قیافش بدتر از من بود
با صدای پارمیدا یکی از جلف ترین دختر های دانشگاه که سعی میکرد همه رو به خودش جذب کنه..صورتش قبل از عمل خوب بود اما الان..لب اندازه شتر 🐫 مژه ها اندازه مژه های شتر 🐫
گونه اندازه گوجه فرنگی!
اصن یه وضعیه عاا
و چند تا دوستای بدتر از خودش سوار ماشین بودن.. پارمیدا با لحن مزخرفی گفت: اِوا؟؟ چی شده رها جان؟!
صداشو اروم تر کرد و گفت: اگر پاتو از زندگی منو سیاوش نکشی بیرون بدتر از این رو سرت در میارم و رفت...
وات د فازززززز😶 😑
منو سیاوش؟؟ برگشتم روبه یاسی و باهم زدیم زیر خنده..😂
اخه سیاوش یکی از استاد هامون که خیلی هم جوون هست و خوشگل( مبارک صاحابش ب تو چه؟ )
مثل اینکه از من خوشش اومده و یه چند باری منظورشو بهم فهموندع و منم هر بار بدتر پسش زدم:/
و این مونگل ها فکر کردن که من از اون خوشم اومده و بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بالا😂
مردم چه ذهن مریضی دارن ها!!
روبه یاسی گفتم: یاسی فک کن منو سیاوش😂
یاسی گفت: حالا اینارو بیخیال بگو ببینم ما چه کنیم با این شاهکار خانم اژدها کشان!!؟؟
(فامیلیش اژدها کشان هست) 😶
گفتم: مجبورم زنگ بزنم به داش رهامم
گفت: ایششش چاله میدونی حرف نزن
با لحن لاتی گفتم: جووون فدای ایشش گفتندت..عروس ننم میشییی!؟
دیدم یاسی با سر رفته تو بغل رهام😐 😂
رهام هم موهاش توی صورتش بود😍
تازه مغزشون ارور داد و یاسی از بغلش اومد بیرون 😐 😂
یاسی: سلام اقا رهام
رهام: سلام
یاسی: خوبین؟؟ چیزه من..حواسم نبود..ینی من چایی..
بدبخت هول کرده بود شدیدددد:////////
یهو گفت: خداحافظ
رهام هم هنگ بود از رفتارش😂 😐
بیخیال گوشیم شدم و رفتم دنبال اون بیچاره..
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت دانشگاه
توی راه هیچی نگفت..بچم خجالت میکشید😂
بعد از پشت سر گذاشتن پروژه گوش دادن به صدای گوش خراش استاد بزرگوارمان😶 😑 💔
از دانشگاه اومدیم بیرون و هنوز یاسی از من خجالت میکشید 😐 💔
گفتم: میگم یاسی جوون توی بغل داداشم خوش میگذشتااا😉
گفت: بخدا هواسم نبود میخواستم برم اونور یهو..
گفتم: فهمیدم بخداااا😂 یکی زد تو بازوم..گفتم: یابووووو دستممممم😐 😬 دست که نیست گرز اریو برزنِ
رفتیم سمت ماشین که دیدم این چیزی که اونجا بود مثل همه چیز بود الا ماشین 😕 🚗
روی شیشه با رژ نوشته شده بود: از زندگی ما برو بیرون
جانمم؟؟ زندگی مااا؟؟؟ دقیقا کی و کی؟!
تایر ها پنچر..و روی کاپوت یه خط بزرگ کشیده شده بود😶
با دهن باز به یاسی نگاه کردم که اونم قیافش بدتر از من بود
با صدای پارمیدا یکی از جلف ترین دختر های دانشگاه که سعی میکرد همه رو به خودش جذب کنه..صورتش قبل از عمل خوب بود اما الان..لب اندازه شتر 🐫 مژه ها اندازه مژه های شتر 🐫
گونه اندازه گوجه فرنگی!
اصن یه وضعیه عاا
و چند تا دوستای بدتر از خودش سوار ماشین بودن.. پارمیدا با لحن مزخرفی گفت: اِوا؟؟ چی شده رها جان؟!
صداشو اروم تر کرد و گفت: اگر پاتو از زندگی منو سیاوش نکشی بیرون بدتر از این رو سرت در میارم و رفت...
وات د فازززززز😶 😑
منو سیاوش؟؟ برگشتم روبه یاسی و باهم زدیم زیر خنده..😂
اخه سیاوش یکی از استاد هامون که خیلی هم جوون هست و خوشگل( مبارک صاحابش ب تو چه؟ )
مثل اینکه از من خوشش اومده و یه چند باری منظورشو بهم فهموندع و منم هر بار بدتر پسش زدم:/
و این مونگل ها فکر کردن که من از اون خوشم اومده و بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بالا😂
مردم چه ذهن مریضی دارن ها!!
روبه یاسی گفتم: یاسی فک کن منو سیاوش😂
یاسی گفت: حالا اینارو بیخیال بگو ببینم ما چه کنیم با این شاهکار خانم اژدها کشان!!؟؟
(فامیلیش اژدها کشان هست) 😶
گفتم: مجبورم زنگ بزنم به داش رهامم
گفت: ایششش چاله میدونی حرف نزن
با لحن لاتی گفتم: جووون فدای ایشش گفتندت..عروس ننم میشییی!؟
۳.۵k
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.