زنی به هیت دوشیزه های دربار است

زنی به هیأت دوشیزه های دربار است
که چشم روشنِ او قهوه های قاجار است

مرا کشیده به صدسال پیش و می‌گوید:
برای شاعرِ مشروطه، عاشقی عار است

مرا کشانده به شیراز دوره‌ی سعدی
خجالتم بدهد؛ بهتر از تو بسیار است

دو چشم عطری او آهوان تاتار است
زنی که هفت قدم طی نکرده عطار است

شبی گره شد و روزی به کار من افتاد
زنی که حلقه‌ی موی طلایی اش دار است

به گریه گفتمش از اشتباه من بگذر!
به خنده گفت که در انتقام، مختار است

زنی که در شبِ مسعودیِ نشابورش
هزارها حسنک مثل من سرِ دار است

زنی که چارستونِ دل مرا لرزاند
چهلستون دلش، بی‌ستونِ انکار است

زنی که بوی شراب از نفس زدن‌هایش
اگر به «قم» برسد کار ملک «ری» زار است

اگر به «ری» برسد، ری اگر به وی برسد
هزار خمره‌ی چله نشین به می برسد

#مهدی_فرجی
دیدگاه ها (۲۸)

#همای_چهرازاد#شاهنامههمای چهرزاد (چهرآزاد) نام شهبانویی کیان...

#فرانک#شاهنامهدر شاهنامه، فرانک مادر فریدون و همسر آبتین است...

#جشن_اردیبهشتگاناردیبهشتگان' یا گلستان جشن از جملهٔ جشنهای د...

#جشن_فروردینگاننوزدهمین روزماه «فره وشی» فروردین ماهفروردین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط