NHR
NHR
بر من چه رفته است پس از ضربه تبر
احساس می کنم که خودم نیستم دگر
از من چه مانده است از آن تک درخت باغ
جز یک دل شکسته و یک روح دربه در
هیزم شکن! چه دیررسیدی نگاه کن!
"دختر شکسته است مرا از تو زودتر"
سروی که در مقابل باد ایستاده بود
حالا نگاه کن شده کبریت بی خطر!! "با موی قهوه ای" و "تنی لاغر و سپید"
در جعبه ای شبیه اتاقی بدون در
ای رهگذر! تو را به خدا این اتاق را
از دختری که یخ زده در شعر ها بخر.. آتش بزن به مغز من و دود کن مرا
از یاد هام خاطره ی باغ را ببر سیدمهدی موسوی
بر من چه رفته است پس از ضربه تبر
احساس می کنم که خودم نیستم دگر
از من چه مانده است از آن تک درخت باغ
جز یک دل شکسته و یک روح دربه در
هیزم شکن! چه دیررسیدی نگاه کن!
"دختر شکسته است مرا از تو زودتر"
سروی که در مقابل باد ایستاده بود
حالا نگاه کن شده کبریت بی خطر!! "با موی قهوه ای" و "تنی لاغر و سپید"
در جعبه ای شبیه اتاقی بدون در
ای رهگذر! تو را به خدا این اتاق را
از دختری که یخ زده در شعر ها بخر.. آتش بزن به مغز من و دود کن مرا
از یاد هام خاطره ی باغ را ببر سیدمهدی موسوی
۱.۰k
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.