باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم

باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم
تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...!

گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی
طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم

هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون
هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم

بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر
می گردم و انگار دستی می دهد تابم

شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد
وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...!

#اصغرمعاذی
#شعر#غزل
دیدگاه ها (۳)

یک دقیقه زل زدن در چشم زیبای تو چند ؟ افتخار ناز پیچ و تاب م...

NHRبر من چه رفته است پس از ضربه تبراحساس می کنم که خودم نیست...

می‌وزد هرگاه موهایت درون روسری اندکی آهسته‌تر! چون هرچه دارم...

آتشی بودم و سوزاندم و بر باد شدمتیشه گردیدم و تاجِ سر فرهاد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط