فیک سانزو پارت ۱۰
فیک سانزو پارت ۱۰
ات: سنجو کجا میریم
سنجو: پیش بچها
اما : کدوم بچها
سنجو: داداشامون دیگهههههه
ات و اما: اها گرفتیم
وقتی رسیدیم
باجی: توی دروازه یسسسسسسسس
سانزو: یه زره آروم بگیر همه جارو گذاشتی رو سرت ...به صورت خونسردانه
باجی: هاروچیرو مایکی رو ببین
سانزو: وای نه این دوباره زد روساز خواب
باجی: خونه ی ما دور تره خودت ببرتش منم میرم بای امایا پاشو بریمممم بدو
ات: باشه
در خونه
باجی: من تصمیم گرفتم موهامو بلند کنمم
ات:نههههه
باجی: کوفت درد مرض ....
ات: میامااااا
باجی : به برادر بزرگتر ت احترام بزار مثلا من بزرگت کردم
ات:هههههه تو منو بزرگ کردی برو بابا یکی میخواد تورو بزرگ کنه
صدای در
ات: مامانه
باجی :نههههه
ات: چیشدههه
باجی: من تکالیف مدرسه رو حل نکردمممم تورو جون من دفترتو بده کپی کنم
ات: خیر
باجی: واست مانگا میخرم
ات: باشه
مامان: باجی کو
ات: خوابیده
مامان : باشه منم میرم بخوابم یه ماه نیستما حواست به باجی باشه
ات: باشه
۲ سال قبل ۵ سالگی ات
ات: باجی باجی باجی...(باجیغ)
باجی :چیشده
ات: بیا بالکن
باجی: باباااااا...بابااااااااا
ات: فکنم ....فکنم...اون ...م.ر.د.ه
باجی: کی کشتتش زنده میخوامششششش
مراسم ختم
باجی: اون بهترین پدر دنیا بود با اینکه اراذل اوباش بود ولی همیشه تمومش
واسع خانواده میذاشت
ات: فقط به خاطر بدهی این بلا رو سرش آوردن
میکشمشون
میکشمشون
به هیچکدومشون رحم نمی کنم
فردای آن روز
مامان آمایا: آمایا چیکار کردی نفس نمیکشه چیکار کردی
ات با چشای ترسناک به مامانش خیره میشه: حقشونه حقشون مرگهههه
مامان امایا: بیا بریم عزیزم بیا استراحت کن
تو خونه
باجی: دمت گرم کشتیشونننن دمت گرم چرا به من نگفتیییی منم میخواستم بیام
ات: به سزای اعمالشون رسیدن
......
ادامش پارت بعد
ات: سنجو کجا میریم
سنجو: پیش بچها
اما : کدوم بچها
سنجو: داداشامون دیگهههههه
ات و اما: اها گرفتیم
وقتی رسیدیم
باجی: توی دروازه یسسسسسسسس
سانزو: یه زره آروم بگیر همه جارو گذاشتی رو سرت ...به صورت خونسردانه
باجی: هاروچیرو مایکی رو ببین
سانزو: وای نه این دوباره زد روساز خواب
باجی: خونه ی ما دور تره خودت ببرتش منم میرم بای امایا پاشو بریمممم بدو
ات: باشه
در خونه
باجی: من تصمیم گرفتم موهامو بلند کنمم
ات:نههههه
باجی: کوفت درد مرض ....
ات: میامااااا
باجی : به برادر بزرگتر ت احترام بزار مثلا من بزرگت کردم
ات:هههههه تو منو بزرگ کردی برو بابا یکی میخواد تورو بزرگ کنه
صدای در
ات: مامانه
باجی :نههههه
ات: چیشدههه
باجی: من تکالیف مدرسه رو حل نکردمممم تورو جون من دفترتو بده کپی کنم
ات: خیر
باجی: واست مانگا میخرم
ات: باشه
مامان: باجی کو
ات: خوابیده
مامان : باشه منم میرم بخوابم یه ماه نیستما حواست به باجی باشه
ات: باشه
۲ سال قبل ۵ سالگی ات
ات: باجی باجی باجی...(باجیغ)
باجی :چیشده
ات: بیا بالکن
باجی: باباااااا...بابااااااااا
ات: فکنم ....فکنم...اون ...م.ر.د.ه
باجی: کی کشتتش زنده میخوامششششش
مراسم ختم
باجی: اون بهترین پدر دنیا بود با اینکه اراذل اوباش بود ولی همیشه تمومش
واسع خانواده میذاشت
ات: فقط به خاطر بدهی این بلا رو سرش آوردن
میکشمشون
میکشمشون
به هیچکدومشون رحم نمی کنم
فردای آن روز
مامان آمایا: آمایا چیکار کردی نفس نمیکشه چیکار کردی
ات با چشای ترسناک به مامانش خیره میشه: حقشونه حقشون مرگهههه
مامان امایا: بیا بریم عزیزم بیا استراحت کن
تو خونه
باجی: دمت گرم کشتیشونننن دمت گرم چرا به من نگفتیییی منم میخواستم بیام
ات: به سزای اعمالشون رسیدن
......
ادامش پارت بعد
۳.۱k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.