vimin
Part6🖤
وی با سرعت سرسام آوری تو جاده میروند فقط می خواست هرچه سریع تر از اون عمارت و حس و حال خارج بشه
خسته بود خسته بود از تحمیل های پدرش از قضاوتای مادرش و از چسبیدنای الکیه لیلی بهش
خسته بود
بغل پرتگاه پارک کرد و از ماشین پیاده شد و شروع کرد به عربده زدن عربده هایی از ته دل و اشکایی که از سر غرور حاضر به ریختن نبودن بعد از نفسی گرفتن دوباره برگشت تو ماشین و دوباره راه افتاد
•••••
- جانکوککککککککککک عنترررر پسش بده با توعم میگم پسش بدهههه
÷ نههههههههههه نمیشه وای دلم ... اه مردم از خنده
- تو حق نداری به عکسای بچگیه من بخندییییییییی جانکوکککک شهیدیییییییی
÷ چیکار می خوای بکنی کوتوله ها ؟
پماد افزایش قد برات بیارم؟! ای دلممم...
- الان بت میگم
در یک حرکت غیر قابل انتظار با ارنجم زدم تو شیکمش
÷ ااا.. ای ن .. نف ...نفسم در نمیاد
عکسو از دستش گرفتم
- اینه گودرت جیمیننن
تو همین حس و حالا بودیم که در خونه با ضرب شکست و چهارتا مرد کله گنده ریختن تو خونه
٪هویییییی پارک جیمینننننننن ارباب پولاشو می خواد
÷جیمین اینا کین ؟
- ط... طلبکارا
÷ خوب به حرفم گوش کن فقط بدو باشه ؟ بدوووووووو من حواسشونو پرت میکنم
جانکوک به سمتشون حمله کرد و اولین مشتو تو صورتشون کوبید
÷ جیییییییمممممننننننن بدوووووو
- ننننهههههه نمیتونم ولت کنم
بغضم گرفته بود بهترین دوستم داشت جلو چشمام کتک میخورد
÷ دارم بهت میگمممم بروووووو
ویو جیمین:
دیگه نتونستم صبر کنم چون یکی از کله گنده ها به سمت هجوم آورد به سمت پنجره دوییدم و بازش کردم خوشبختانه خونم طبقه اول بود و من واقعا توی این لحظه از این نعمت سپاسگذار بودم
از پنجره پریدم پایین و به سمت سر کوچه دوییدم برگشتم پشتمو نگاه کردم که دیدم دوتاشون دنبالمن سرعتمو بیشتر کردم تا رسیدم سر چهار راه نفهمیدم چیشد ولی در یکی از ماشینارو باز کردم و پریم تو
- حرکت کن...
+ چ ... چییی ؟ تو کیی ؟
با دست کوبیدم رو داشبورد
- فقط حرکت کننننن لنتیییی بجنببببب
جیمین:
از آینه نگاه کردم که دیدم نزدیکمونن چند قدم دیگه مونده بود برسن بهمون که فرد ناشناس پشت فرمون پاشو کوبید رو گاز و ماشین از جاش کنده شد....
continues✌️
لاهاهایک
زود زود...+کامنتتت😌💋❤️
وی با سرعت سرسام آوری تو جاده میروند فقط می خواست هرچه سریع تر از اون عمارت و حس و حال خارج بشه
خسته بود خسته بود از تحمیل های پدرش از قضاوتای مادرش و از چسبیدنای الکیه لیلی بهش
خسته بود
بغل پرتگاه پارک کرد و از ماشین پیاده شد و شروع کرد به عربده زدن عربده هایی از ته دل و اشکایی که از سر غرور حاضر به ریختن نبودن بعد از نفسی گرفتن دوباره برگشت تو ماشین و دوباره راه افتاد
•••••
- جانکوککککککککککک عنترررر پسش بده با توعم میگم پسش بدهههه
÷ نههههههههههه نمیشه وای دلم ... اه مردم از خنده
- تو حق نداری به عکسای بچگیه من بخندییییییییی جانکوکککک شهیدیییییییی
÷ چیکار می خوای بکنی کوتوله ها ؟
پماد افزایش قد برات بیارم؟! ای دلممم...
- الان بت میگم
در یک حرکت غیر قابل انتظار با ارنجم زدم تو شیکمش
÷ ااا.. ای ن .. نف ...نفسم در نمیاد
عکسو از دستش گرفتم
- اینه گودرت جیمیننن
تو همین حس و حالا بودیم که در خونه با ضرب شکست و چهارتا مرد کله گنده ریختن تو خونه
٪هویییییی پارک جیمینننننننن ارباب پولاشو می خواد
÷جیمین اینا کین ؟
- ط... طلبکارا
÷ خوب به حرفم گوش کن فقط بدو باشه ؟ بدوووووووو من حواسشونو پرت میکنم
جانکوک به سمتشون حمله کرد و اولین مشتو تو صورتشون کوبید
÷ جیییییییمممممننننننن بدوووووو
- ننننهههههه نمیتونم ولت کنم
بغضم گرفته بود بهترین دوستم داشت جلو چشمام کتک میخورد
÷ دارم بهت میگمممم بروووووو
ویو جیمین:
دیگه نتونستم صبر کنم چون یکی از کله گنده ها به سمت هجوم آورد به سمت پنجره دوییدم و بازش کردم خوشبختانه خونم طبقه اول بود و من واقعا توی این لحظه از این نعمت سپاسگذار بودم
از پنجره پریدم پایین و به سمت سر کوچه دوییدم برگشتم پشتمو نگاه کردم که دیدم دوتاشون دنبالمن سرعتمو بیشتر کردم تا رسیدم سر چهار راه نفهمیدم چیشد ولی در یکی از ماشینارو باز کردم و پریم تو
- حرکت کن...
+ چ ... چییی ؟ تو کیی ؟
با دست کوبیدم رو داشبورد
- فقط حرکت کننننن لنتیییی بجنببببب
جیمین:
از آینه نگاه کردم که دیدم نزدیکمونن چند قدم دیگه مونده بود برسن بهمون که فرد ناشناس پشت فرمون پاشو کوبید رو گاز و ماشین از جاش کنده شد....
continues✌️
لاهاهایک
زود زود...+کامنتتت😌💋❤️
۳.۷k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.