Bekhooon

Bekhooon
تا آخرش بخونا

ازم پرسید: تا حالا عاشق شدی؟

گفتم: آره

گفت: چند بار؟

گفتم: یک بار

گفت: پس میدونی عشق اول هیچوقت از یاد نمیره؟

گفتم: آره مطمئنم

گفت: چه جوری باهاش آشنا شدی؟

گفتم: از بچگی باهاش بزرگ شدم؛ تا چشم باز کردم تا الان اونو میشناسم..

گفت: باهاش در ارتباطی؟

گفتم: آره همیشه باهمیم

بغض کردم که گفت بهش میرسی؟!!

اشکم سرازیر شد گفتم آره..

گفت: منم عاشقم خیلی میخوامش زیباست ولی بهش نرسیدم

گفت: خوش بحال عشقت چقد خوشبخته که تو رو داره و اینقدر عاشقشی !

گفتم: من خوشبخترم که اون عاشقمه!

گفت: حالا کی هست اسمش چیه؟ خوشگله؟

گفتم مطمئنم از عشق تو خوشگلتره ؟؟..اسمش رحمان، رحیم ،حمید ،و...اسماش زیادن ولی من صداش میزنم خداا...
دیدگاه ها (۱)

مادربزرگم میگفت؛اگه مهمون خونه ای بودین و صاحب خونه براتون چ...

H:°❤ ...یـِه نفـَرْ هس❤ .°❤ ...کهْ بایـَدْ باشهْ تا بـاشَ...

خوشبختــــــــــے یـــــ عــــــــــنی بــــــــــودنتــــــ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱0

#Part7هانولسینیشو برداشتمورفتم تواتاقش خدایا دوباره نه بازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط