+: مک زدن لباش رو دوس داشتم
+: مک زدن لباش رو دوس داشتم
بدنشو دوس داشتم
اغوشش رو دوست داشتم
ولی
چطور میتونم درد هاشو تحمل کنم
چطور میتونم خواسته هاشو براورده کنم
ازش جدا شدم
بهش نگا میکردم
از بغلم اومد پایین
دستمو گرفت و راه افتادیم
تلب تلب تلببب(صدای پای اسب)
+ش... شما کی هستین
یایا ولم کنید
_ولم کنیدد
(هوان غش کرد)
+ولم کنیددددد(رعیسشون علامت داد ولش کنن)
_عا عاییی
+هوان.. هوان... پاشو..(داشت هق هق هاش شروع میشد)
هوانن هق... هوان... هق
لطفا پاشوو
(تونست یکم چشماشو باز کنه)
_ها. هاج
+هق هق... هوان... چیشد هق هق
_س... سرم
(تیر کمون هارو سمتشون گرفته بودن)
دستشو از زیر کمر هوان بیرون کشید و دید دستش خونیه
بهش تیر زده بودن
خون زیادی ازش رفته بود
واقعا اون لحظه نمیدونست چیکار کنه
+هواننننننن هق هیق هیق
ازت خواهش میکنم دووم بیار
(اون لشگر بعد این ک دیدن هوان تیر خورده رفتن)
بلندش کرد و با سرعت میدویید
شرو کرد ب خونریزی بیشتر از دهانش...
_ها....جونا
+الان میرسیم میتونی یکم دووم بیاری؟
_با..ید...
+حرف نزن حرف نزنننن
رسیدن اونجا
نفسش رفته بود
نبضش خیلی ضعیف بود
داشت درد زیادی رو تحمل میکرد
بعد چند ساعت بلاخره موفق شد درمانش کنه
بیهوش بود
✓جناب شاهزاده...
+بله
✓اون درد خیلی زیادی رو تحمل کرده
بهتره یک هفته الی دو هفته استراحت داشته باشه
+حتما
ولی... اون چی میشه؟
✓نگران نباشید... اون فقط بدنش داره کاری میکنه ک از قوی بودن در بیاد
میدونی اون خیلی قوی بوده ک تونسته این درد هارو تحمل کنه
+درسته.. ممنون... باید ببرمش؟
✓تا فردا بمونه بهتره
+عا باشه یعنی من برم؟
+(خنده ی ریز کرد) برو پیشش برو من امشب باید جایی برم حدود 4،5صب برمیگردم مراقبش باش
بیدار شد و درد داشت از این دارو بهش بده
+عاا.. باشه
✓خدافظ
+عومم
+: رفتم پیشش کنارش نشستم
داشتم نگاهش میکردم
چطور میتونم کنارش نباشم
ب زخمش نگا کردم
اشکام سرازیر شدن
هق هق هام داشت شروع میشد جلوشو گرفتم تا سروصدا نکنموبزارم بخوابه
تو این فکرا بودم ک دیدم چشماش داره تکون میخوره
نیمه باز وا کرد
+بیدار شدی؟
اگه درد داری بگو تا بهت دارو بدم
میتونی حرف بزنی؟
_ا... اوم
سر.. م...
+ اینو بخور ولی نمیتونی چیز دیگه ای بخوری
باید یک روز هیچی نخوری
_اومم
+ دکترگفت باید دو هفته استراحت کنی
_مدت زیادیه(خیلی کم صدا شده و صدای ضعیفی داره
خودتون ی جوری تصور کنید ب من چهه:/)
دکتر کجاست؟
رفت ی کاری داره گفت پیشت بمونم
بهتره بخوابی باید استراحت کنی
_ت نمیخوابی؟
+نمیدونم
شاید وقتی نگاهت میکنم خوابم ببره
(دست چپشو ب زور اورد بالا و صورت هاجون رو نوازش کرد)
(هاجون دست شو برد وقتی دست پسر رو صورتش بود گرفت)
(لبخند ملیحم زد🗿)
_بیا پیشم و بخواب
(ی تشک چه کوچیک کنار هوان بود رو اون خابید)
...
بدنشو دوس داشتم
اغوشش رو دوست داشتم
ولی
چطور میتونم درد هاشو تحمل کنم
چطور میتونم خواسته هاشو براورده کنم
ازش جدا شدم
بهش نگا میکردم
از بغلم اومد پایین
دستمو گرفت و راه افتادیم
تلب تلب تلببب(صدای پای اسب)
+ش... شما کی هستین
یایا ولم کنید
_ولم کنیدد
(هوان غش کرد)
+ولم کنیددددد(رعیسشون علامت داد ولش کنن)
_عا عاییی
+هوان.. هوان... پاشو..(داشت هق هق هاش شروع میشد)
هوانن هق... هوان... هق
لطفا پاشوو
(تونست یکم چشماشو باز کنه)
_ها. هاج
+هق هق... هوان... چیشد هق هق
_س... سرم
(تیر کمون هارو سمتشون گرفته بودن)
دستشو از زیر کمر هوان بیرون کشید و دید دستش خونیه
بهش تیر زده بودن
خون زیادی ازش رفته بود
واقعا اون لحظه نمیدونست چیکار کنه
+هواننننننن هق هیق هیق
ازت خواهش میکنم دووم بیار
(اون لشگر بعد این ک دیدن هوان تیر خورده رفتن)
بلندش کرد و با سرعت میدویید
شرو کرد ب خونریزی بیشتر از دهانش...
_ها....جونا
+الان میرسیم میتونی یکم دووم بیاری؟
_با..ید...
+حرف نزن حرف نزنننن
رسیدن اونجا
نفسش رفته بود
نبضش خیلی ضعیف بود
داشت درد زیادی رو تحمل میکرد
بعد چند ساعت بلاخره موفق شد درمانش کنه
بیهوش بود
✓جناب شاهزاده...
+بله
✓اون درد خیلی زیادی رو تحمل کرده
بهتره یک هفته الی دو هفته استراحت داشته باشه
+حتما
ولی... اون چی میشه؟
✓نگران نباشید... اون فقط بدنش داره کاری میکنه ک از قوی بودن در بیاد
میدونی اون خیلی قوی بوده ک تونسته این درد هارو تحمل کنه
+درسته.. ممنون... باید ببرمش؟
✓تا فردا بمونه بهتره
+عا باشه یعنی من برم؟
+(خنده ی ریز کرد) برو پیشش برو من امشب باید جایی برم حدود 4،5صب برمیگردم مراقبش باش
بیدار شد و درد داشت از این دارو بهش بده
+عاا.. باشه
✓خدافظ
+عومم
+: رفتم پیشش کنارش نشستم
داشتم نگاهش میکردم
چطور میتونم کنارش نباشم
ب زخمش نگا کردم
اشکام سرازیر شدن
هق هق هام داشت شروع میشد جلوشو گرفتم تا سروصدا نکنموبزارم بخوابه
تو این فکرا بودم ک دیدم چشماش داره تکون میخوره
نیمه باز وا کرد
+بیدار شدی؟
اگه درد داری بگو تا بهت دارو بدم
میتونی حرف بزنی؟
_ا... اوم
سر.. م...
+ اینو بخور ولی نمیتونی چیز دیگه ای بخوری
باید یک روز هیچی نخوری
_اومم
+ دکترگفت باید دو هفته استراحت کنی
_مدت زیادیه(خیلی کم صدا شده و صدای ضعیفی داره
خودتون ی جوری تصور کنید ب من چهه:/)
دکتر کجاست؟
رفت ی کاری داره گفت پیشت بمونم
بهتره بخوابی باید استراحت کنی
_ت نمیخوابی؟
+نمیدونم
شاید وقتی نگاهت میکنم خوابم ببره
(دست چپشو ب زور اورد بالا و صورت هاجون رو نوازش کرد)
(هاجون دست شو برد وقتی دست پسر رو صورتش بود گرفت)
(لبخند ملیحم زد🗿)
_بیا پیشم و بخواب
(ی تشک چه کوچیک کنار هوان بود رو اون خابید)
...
۲۳.۲k
۱۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.