(ناهار سفارش دادن و تموم کردن و درحال جمع خب
(ناهار سفارش دادن و تموم کردن و درحال جمع_خب
وسایل هستن.)
+ا. ت
_بله
+شب حتما میام تا صندوق روهم باز کنیم
_آره فکر خوبیه پس من بازش نمیکنم تا شب
+ممنون تموم کردی بریم؟
_آره بریم
-تهیونگ ممنونم همينجا پیاده میشم راستی شب یادت نره بیای بابت امروز ممنونم بای
+بای کاری نکردم حتما هم میام
~~~^^^^^^^^~~~~~~~~~^^^^^^^^^^^~~~~~~~~
_رفتم داخل خونه خسته لباس هام رو عوض کردم خونه رو تمیز کردم و وارد آشپزخانه شدم شام
(japchae) شامل رشته فرنگی شیشه ای که از
نشاسته سیب زمینی شیرین واب تهیه میشه و بعد با سبزی جاد(در دنیای خارج از قصه غذای مورد علاقه تهیونگ است)
و گوشت گاو سرخ میشه و بعد ازآن کیمچی درست کردم
بعدش رفتم به حموم و یک دوش 30 دقیقه ای گرفتم آمدو بیرون یک نیمه تنه مشکی با دامن طوسی پوشیدم با کفش پاشنه بلند رنگ مشکی پوشیدم و منتظر موندم اب را داخل کتری گذاشتم و لیوان برای نسکافه آماده کردم رفتم روی مبل نشستم
صندوق رو جلوی روم گذاشتم ناگهان متوجه گلدان خالی روی میز شدن پالتوم رو پوشیدم و تا سر کوچه
دویدم از گل فروشی یک دسته گل رز سفید و یک دسته قرمز و آبی گرفتم و داخل چند گلدان گذاشتم بعد چند دقیقه در خونه به صدا در آمد خونه بوی گل میداد و همه جا برق میزد درو باز کردم و با تهیونگ روبه رو شدم لبخند همیشگی اش رو روی لب داشت و با چشم های زیبایش بهم خیره شده بود
+سلام
_سلام...... بیا داخل
+ا.ت این یک کادو ناقابل هست
_وای کتاب مورد علاقم
+این کتابه مورد علاقت هست؟!!
_آره داخل کتابخانه نداریم امروز یونا رفته بود دنبالش و رفته بود کتاب جدید بخره
+آها
_خب بیا داخل که خیلی شوق دارم ببینم داخل صندوق چی هست
+باشه... بگو ببینم بازش که نکردی.
_نه نکردم بیا باهم باز کنیم
وسایل هستن.)
+ا. ت
_بله
+شب حتما میام تا صندوق روهم باز کنیم
_آره فکر خوبیه پس من بازش نمیکنم تا شب
+ممنون تموم کردی بریم؟
_آره بریم
-تهیونگ ممنونم همينجا پیاده میشم راستی شب یادت نره بیای بابت امروز ممنونم بای
+بای کاری نکردم حتما هم میام
~~~^^^^^^^^~~~~~~~~~^^^^^^^^^^^~~~~~~~~
_رفتم داخل خونه خسته لباس هام رو عوض کردم خونه رو تمیز کردم و وارد آشپزخانه شدم شام
(japchae) شامل رشته فرنگی شیشه ای که از
نشاسته سیب زمینی شیرین واب تهیه میشه و بعد با سبزی جاد(در دنیای خارج از قصه غذای مورد علاقه تهیونگ است)
و گوشت گاو سرخ میشه و بعد ازآن کیمچی درست کردم
بعدش رفتم به حموم و یک دوش 30 دقیقه ای گرفتم آمدو بیرون یک نیمه تنه مشکی با دامن طوسی پوشیدم با کفش پاشنه بلند رنگ مشکی پوشیدم و منتظر موندم اب را داخل کتری گذاشتم و لیوان برای نسکافه آماده کردم رفتم روی مبل نشستم
صندوق رو جلوی روم گذاشتم ناگهان متوجه گلدان خالی روی میز شدن پالتوم رو پوشیدم و تا سر کوچه
دویدم از گل فروشی یک دسته گل رز سفید و یک دسته قرمز و آبی گرفتم و داخل چند گلدان گذاشتم بعد چند دقیقه در خونه به صدا در آمد خونه بوی گل میداد و همه جا برق میزد درو باز کردم و با تهیونگ روبه رو شدم لبخند همیشگی اش رو روی لب داشت و با چشم های زیبایش بهم خیره شده بود
+سلام
_سلام...... بیا داخل
+ا.ت این یک کادو ناقابل هست
_وای کتاب مورد علاقم
+این کتابه مورد علاقت هست؟!!
_آره داخل کتابخانه نداریم امروز یونا رفته بود دنبالش و رفته بود کتاب جدید بخره
+آها
_خب بیا داخل که خیلی شوق دارم ببینم داخل صندوق چی هست
+باشه... بگو ببینم بازش که نکردی.
_نه نکردم بیا باهم باز کنیم
۷.۴k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.