گلرنگ شد در و دشت ، از اشكباري ما
گلرنگ شد در و دشت ، از اشكباري ما
چون غير خون نبارد ، ابر بهاري ما
با صد هزار ديده ، چشم چمن نديده
در گلستان گيتي ، مرغي به خواري ما
بي_خانمان و مسكين ، بد بخت و زار و غمگين
خوب اعتبار دارد ، بي اعتباري ما
اين پرده ها اگر شد ، چون سينه پاره داني
دل پرده پرده خون است ، از پرده داري ما
يكدسته منفعت جو ، با مشتي اهرمن خو
با هم قرار دادند ، بر بي قراري ما
گوش سخن شنو نيست ، روي زمين و گر نه
تا آسمان رسيده است ، گلبانگ زاري ما
بي مهر روي آن مه ، شب تا سحر نشد كم
اختر شماري دل ، شب زنده داري ما
بس در مقام جانان ، چون بنده جان فشانديم
در عشق شد مسلم ، پروردگاري ما
ازفر فقر داديم ، فرمان به باد و آتش
اسباب آبرو شد ، اين خاكساري ما
در اين ديار باري ، اي كاش بود ياري
كز روي غمگساري ، آيد به ياري ما
#فرخی_یزدی
چون غير خون نبارد ، ابر بهاري ما
با صد هزار ديده ، چشم چمن نديده
در گلستان گيتي ، مرغي به خواري ما
بي_خانمان و مسكين ، بد بخت و زار و غمگين
خوب اعتبار دارد ، بي اعتباري ما
اين پرده ها اگر شد ، چون سينه پاره داني
دل پرده پرده خون است ، از پرده داري ما
يكدسته منفعت جو ، با مشتي اهرمن خو
با هم قرار دادند ، بر بي قراري ما
گوش سخن شنو نيست ، روي زمين و گر نه
تا آسمان رسيده است ، گلبانگ زاري ما
بي مهر روي آن مه ، شب تا سحر نشد كم
اختر شماري دل ، شب زنده داري ما
بس در مقام جانان ، چون بنده جان فشانديم
در عشق شد مسلم ، پروردگاري ما
ازفر فقر داديم ، فرمان به باد و آتش
اسباب آبرو شد ، اين خاكساري ما
در اين ديار باري ، اي كاش بود ياري
كز روي غمگساري ، آيد به ياري ما
#فرخی_یزدی
۱.۶k
۱۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.