به خودم گفتم راحت باش

‌به خودم گفتم، راحت باش،
یک دلِ سیر گریه کن،
بعد اشک هایت را خشک کن، دستمال‌ات را کنار بگذار،
به هیکل بزرگ ماتم زده ات تکانی بده و صفحه جدیدی را باز کن،
به چیز دیگری فکر کن،
راه بیفت و همه چیز را از نو شروع کن...


#آنا_گاوالدو
دیدگاه ها (۱)

اگر قادر نیستیمهمه رنج‌ها را از میان برداریماما قطعا می‌توان...

سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید🌠🌠بلی حال دگر دارد سخن...

هر روز آغازی دوباره استمُشتی امید در جیب‌هایت بریزو زندگی را...

خزان استو هوایی بس دل انگیز ، ،بزن صبحانه ای با چای لبریزبه ...

به خودم گفتم : بجنب ، یکبار برای همیشه از ته دل گریه کن . بع...

پارت ۲۸خب خلاصه بگم که جیمین میتونه ات رو نجات بده و همه ی ا...

پارت یک. خیانت. ژانر : غمگین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط