پارت ۲۶
پارت ۲۶
ات: خب بسه دیگه مامان لازمه ماهم بیایم
م ت: نه عزیزم لازم نیست
کوک ویو
مامان ات داشت برا بابای ات لباس بر می داشت که از اتاق اومد بیرون و می خواست بره پیش بابای ات داشتیم با مامان ات خدافظی می کردیم گوشیم زنگ خورد مامانم بود
کوک: الو سلام مامان
م ک: سلام پسرم سریع باش بیا خونه
کوک: چرا چی شده من ات رو هم میارما
م ک: عب نداره بیار اومدی بهت میگم چی شده
کوک: ات حاضر شو بریم پیش مامانم
ات: چرا چی شده
کوک: منم نمی دونم فقط سریع باش
ات: باش
فلش بک به تو راه
(گوشی ات زنگ خورد باباش بود)
ات: الو سلام بابا
پ ت: سلام دخترم بیا بیمارستان باید یچیزو بهت بگم
ات: آخه بابا الان نمی تونم کار دارم کارم تموم شد میام
پ ت: باشه دخترم فقط زود کارتو تموم کن چون کارم واجبه
ات: باشه بابا(قطع کرد)
کوک: کی بود
ات: بابام
کوک: خب چی گفت
ات: هیچی گفت بیا کارت دارم
کوک: اهان پیاده شو رسیدیم
ات ویو
رسیدی دم ی عمارت خیلی بزرگ و قشنگ باورم نمیشد این خونه مامان و بابای کوکه از در وارد شدیم من تعجب کرده بودم و همه جا رو نگاه می کردم
کوک: چیزی شده
ات: نه ولی خیلی خونتون باحاله
کوک: می دونم دوسش داری
ات: آره معلومه خیلیییی
کوک: ی خونه مث همین برات می خریم حالا بریم تو این اتاق
ات: بریم خیلی استرس دارم
کوک :............
ات: خب بسه دیگه مامان لازمه ماهم بیایم
م ت: نه عزیزم لازم نیست
کوک ویو
مامان ات داشت برا بابای ات لباس بر می داشت که از اتاق اومد بیرون و می خواست بره پیش بابای ات داشتیم با مامان ات خدافظی می کردیم گوشیم زنگ خورد مامانم بود
کوک: الو سلام مامان
م ک: سلام پسرم سریع باش بیا خونه
کوک: چرا چی شده من ات رو هم میارما
م ک: عب نداره بیار اومدی بهت میگم چی شده
کوک: ات حاضر شو بریم پیش مامانم
ات: چرا چی شده
کوک: منم نمی دونم فقط سریع باش
ات: باش
فلش بک به تو راه
(گوشی ات زنگ خورد باباش بود)
ات: الو سلام بابا
پ ت: سلام دخترم بیا بیمارستان باید یچیزو بهت بگم
ات: آخه بابا الان نمی تونم کار دارم کارم تموم شد میام
پ ت: باشه دخترم فقط زود کارتو تموم کن چون کارم واجبه
ات: باشه بابا(قطع کرد)
کوک: کی بود
ات: بابام
کوک: خب چی گفت
ات: هیچی گفت بیا کارت دارم
کوک: اهان پیاده شو رسیدیم
ات ویو
رسیدی دم ی عمارت خیلی بزرگ و قشنگ باورم نمیشد این خونه مامان و بابای کوکه از در وارد شدیم من تعجب کرده بودم و همه جا رو نگاه می کردم
کوک: چیزی شده
ات: نه ولی خیلی خونتون باحاله
کوک: می دونم دوسش داری
ات: آره معلومه خیلیییی
کوک: ی خونه مث همین برات می خریم حالا بریم تو این اتاق
ات: بریم خیلی استرس دارم
کوک :............
۳۳.۷k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.