اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست

اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد

عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد

چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته‌ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد

فاضل نظری
دیدگاه ها (۱)

از "خود" گریزانی چرا ای سنگ! باور کنحتی اگر در کعبه باشی باز...

آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی‌ستدربه‌در در پی گم کردن مقصد ر...

ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان استای عشق کجایی که ببینند چنینی...

گاهی بعد ازشروعِ بعضی از روابط...باید دلتان را...وجودتان را....

عاشقانه های شبنم

game of love and hate(part 16)

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط