خون اشام جذاب من(part 1)

خون اشام جذاب من(part 1)

*ا/ت ویو
هوففف امروزم بدون هیجان گذشت توی شرکت همه چی خسته کنندس
(ا/ت و دوستاش رئیسای شرکتن و خیلی پولدارن)
(اسم دوستای ا/ت=جینا، لیسا، لیا)
(علامت ا/ت _ علامت کوک +)
کارامون توی شرکت تموم شد و داشتیم میرفتیم که لیسا گفت
لیسا:امشب بریم بار
همه: ارهه
_نه
لیسا:چرا
_خستم
لیسا:بیا بریم خستگیت در میره رفتیم اونجا شاید عشق زندگیتو دیدی
_خفه شو
لیسا:(خنده)
_خیله خب میام
لیسا:اووو چند دقیقه پیش گفتی خستم که
_اصن نمیام
لیسا:نه نه نه بیا
جینا:بریم لباس بپوشیم
رفتیم خونه لباسامونو عوض کردیم و من یه لباس ساده پوشیدم زیاد باز نبود
رفتم پایین که لیا جیغ زد
لیا:با این میخوای بیای
_اره مگه چشه
لیسا:برای بار زیادی پوشیده پوشیدی
_ولم کن
جینا:عمرا بذاریم اینجوری بیای
دیدم جینا رفت توی اتاقم و یه لباس خیلی باز برداشت اورد
جینا:اینو بپوش
_اینننننن
جینا:اره باید بپوشی
_هوفففف خدایا منو گاو کن
رفتم به اسرارشون پوشیدم و رفتیم بار
وقتی وارد بار شدیم بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد
لیسا:بریم پشینیم اونجا
_بریم
ادامه دارد...
شرطا:
۱٠٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨