ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی

شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

👤 حافظ
دیدگاه ها (۱)

خرابتر ز دل من غم تو جای نیافتکه ساخت در دل تنگم قرارگاه نزو...

بعد از طلب تو در سرم نیستغیر از تو به خاطر اندرم نیستره می‌ن...

‌نخورد خسرو دل غم ،مگر الا غم شیرین به چه دل غم خورم؛ آخر دل...

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسکه چنان ز او شده‌ام بی سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط