لیشی زیادی سخت نگیر اون میدونه که من جز تو کسی رو توی قل

_لیشی زیادی سخت نگیر اون میدونه که من جز تو کسی رو توی قلبم راه نمیدم.
=واسه جوهین هم همین فکر رو میکردیم...
+ارباب... میشه بگید از کی باید کارم رو شروع کنم؟(ناراحت)
_خب تو فعلا کاری نداری برو کمی با اطراف اشنا...
=من باهات کار دارم..
_لیشی میدونی که اون خدمتکار شخصیه منه
+اشکال نداره ارباب... من تمام کار های شما و همسرتون رو انجام میدم
=خوبه... میدونی جایگاهت کجاست..
_لیشی(درگوش لیشی: بهش سخت نگیر عزیزم باشه؟)
=اهه باشه نمیگیرم...(گوه میخوره) دنبالم بیا میخوایم بریم خرید....
+باشه خانم...
(خلاصه؛ ات که شما باشی رو میبره خرید و خب خیلی اذیتش میکنه وسایل سنگین دستش میده و دراخر هم اب از دستش میوفته و میریزه سر ات و خب اونموقعه هوا سرد بوده(هوای کره بیشتر وقتا سرده)همین باعث مریضی ات میشه.)
_اوه عزیزم خوش گذشت؟
=اره البته اگه این نبود
+(رنگش پریده بود و بدنش میلرزید)
_ات حالت خوبه؟
+بله ارباب(سرفه) من خوبم
_لیشی!
=بله؟
_چکار باهاش کردی؟اینکه تا قبلش خوب بود!
=اه خوب پرو بازی دراورد منم یک دفعه اب ریختم روش...(خنده پیک می)
_ایش از دست تو... ات برو بالا استراحت کن به رز میگم بیاد بهت دارو بده...
+م.. مرسی..(به سختی راه میرفت)
_ایش میدونم اربابت هستم اما هوف این رو حساب نکن (بغلش کرد)
+ا.. ارباب!
_فقط بخواب... همین الانم تب داری.
+ب... باشه...
دیدگاه ها (۱)

ارباب جئون

ارباب جئون(جدید)

ارباب جئون

ارباب جئون

جیمین فیک زندگی پارت ۴۳#

چرا حرف منو باور نمیکنی

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part ۷(خالش زنگ زده) &سلام'سلام عزیزم خوب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط