ارباب جئون

+(مریض)
_با این حال که اربابت هستم اما خب.. این تقصیر منه... متاسفم..
+نـ... نه ارباب
_آیشش چقدر حرف میزنی بچه بگیر بخواب... رز برات دارو میاره.. سعی کن نزدیک لیشی نشی.. باشه؟
+باشه ارباب
_هوم خوبه..
=یاععع(فریاد)
_لیشی دوباره چیه؟
=اون عوضی حلقه رو برداشته! نگاه کن!(ات یه کیف کوچولو داره)
_ات!(عصبی)
+من این کار رو نکردم
_خفه شو هرزه من رو بگو که دلم برات سوخت
+به خدا من نبودم(مریض)
_گمشو تو لیاقت حتی این اتاق رو نداری گمش برو تو اون اتاق بخواب(اتاقی که خیلی سرد بود و پتو و چیز های گرمایشی نداره)
=(خنده) دیدی گفتم اونم مثل اونه.
+(رفت تو اتاق سرد)
"صبح"
_(درحال چک تمام دوربین ها چون بادیگارد ها شیفت کارشون رو زود به پایان رسونده بودن رفت تایم ها رو چک کنه اما همون لحظه لیشی رو درحال گذاشتن حلقه داخل کیف دید)
_لعنت بهت لیشی!(دوید توی اتاقی که ات رو برده بود... بدن ات درست مول یه جناره بود به زور نفس میکشید)
_هی هی بیدار شو...
=(تازه بیدار شده) چی شده عزیزم؟
_خفه شو...
=چی شده؟
_چی شده؟ من رو بگو که به خاطر اعتماد به تو ات رو اینجا گذاشتم...
+ا.. ارب.. ارباب!
_هیسسس اروم باش...(بردش بیمارستان)
دیدگاه ها (۸)

ارباب جئون(جدید)

ارباب جئون

_لیشی زیادی سخت نگیر اون میدونه که من جز تو کسی رو توی قلبم ...

ارباب جئون

part23 🦋-خوشگلم پیاده شو رسیدیم &چشم-چمدون هارو من میارم بیا...

پارت ۳۷ات: نکنه فهمیده موچی هاشو خوردم خدمتکار دوم از ترس جی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط