باز من ماندم و خلوتی سرد

باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی زبگذشته ای دور....
#شاهدختـ
دیدگاه ها (۱)

رفته بودم لب حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب.....#...

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد ار فریاد درد.......

چمدانت را می بستی مرگ ایستاده بود نفس هایم را می شمرد .......

همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خنده ­ی خاموش د...

`سکوت، تنها صدایی‌ست که شنیده می‌شود... زخم‌هایم را کسی نفه...

تو رفتی و من ماندم با گذشته ای دردناک که زمانی بسیار زیبا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط