وقتی که با احساس میرقصم برایت
وقتی که با احساس میرقصم برایت
در زیر نور ماه در حال و هوایت
دستان من میپیچد و بالا پایین
مانند ساحرها شدم جانم فدایت
مستی از این پیچی که در اندام من هست
گفتی ولی من می کنم آخر رهایت
گفتی نخواه اینکه همیشه با تو باشم
من میشوم امشب فقط امشب خدایت
میرقصم و میرقصم اما نیستی تو
امشب دوباره غرقه ام من در هوایت
مانند یک دیوانه ی رقصانم امشب
من مانده ام با خاطرات با وفایت
در زیر نور ماه در حال و هوایت
دستان من میپیچد و بالا پایین
مانند ساحرها شدم جانم فدایت
مستی از این پیچی که در اندام من هست
گفتی ولی من می کنم آخر رهایت
گفتی نخواه اینکه همیشه با تو باشم
من میشوم امشب فقط امشب خدایت
میرقصم و میرقصم اما نیستی تو
امشب دوباره غرقه ام من در هوایت
مانند یک دیوانه ی رقصانم امشب
من مانده ام با خاطرات با وفایت
۵.۵k
۱۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.