در کدامین لحظه ام افتاده ام در خاطرات؟
در کدامین لحظهام افتادهام در خاطرات؟
گفت ساعت در کجای راه میمانم؟ بگو
گو به دور ازچشم من کِی این گلو بغضی شکست؟
از چه وقتی خواستی اینسان پریشانم؟ بگو
گو عبادت بر خودش این خنده کِی آغاز کرد؟
در کدام افطار فرصت رفت از خوانم؟ بگو
در کجا زین نام و از این ننگ، من فارغ شدم؟
در کدامین پَر زدن جا ماند انسانم؟ بگو
این طلب کردن چه شد دیگر نشد مطلوب من؟
گو چه سان مطلوب شد کالای ارزانم؟ بگو
گو رضایت در کجای خواستن گم گشته بود؟
از کجا فارغ ز هر تشویشِ امکانم؟ بگو
کَشتی مِیلم کجا یک ساحل آرام یافت؟
کاین چنین بر بحر غم دیگر نمیرانم، بگو
این غزلها از کجا حال مرا یافتند؟
من که از خود هم دگر شعری نمیخوانم، بگو
گفت ساعت در کجای راه میمانم؟ بگو
گو به دور ازچشم من کِی این گلو بغضی شکست؟
از چه وقتی خواستی اینسان پریشانم؟ بگو
گو عبادت بر خودش این خنده کِی آغاز کرد؟
در کدام افطار فرصت رفت از خوانم؟ بگو
در کجا زین نام و از این ننگ، من فارغ شدم؟
در کدامین پَر زدن جا ماند انسانم؟ بگو
این طلب کردن چه شد دیگر نشد مطلوب من؟
گو چه سان مطلوب شد کالای ارزانم؟ بگو
گو رضایت در کجای خواستن گم گشته بود؟
از کجا فارغ ز هر تشویشِ امکانم؟ بگو
کَشتی مِیلم کجا یک ساحل آرام یافت؟
کاین چنین بر بحر غم دیگر نمیرانم، بگو
این غزلها از کجا حال مرا یافتند؟
من که از خود هم دگر شعری نمیخوانم، بگو
۵.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.