چند پارتی( عشق) پارت اول 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
چند پارتی( عشق) پارت اول 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ات: چند روزه کوک سرد رفتار میکنه وقتی به دوستام گفتم اونا بهم گفتن که تعقیبش کنم ولی من این کارو نمیکنم چون بهش اعتماد دارم قصد این که ازش بپرسمم ندارم چون هردفعه فقط میگه من که سرد رفتار نمیکنم تو زیادی حساس شدی ولی امروز ی فکری به سرم زد
میخوام تحریکش کنم اون با اینکه سرد رفتار میکنه ولی همیشه سروقت میاد خونه و سر وقتم میره و این اعتمادمو بیشتر میکنه امروز برای اینکه به خواستم برسم از 4 ساعت قبل اینکه کوک بیاد خونه رفتم حموم دوساعت تو حموم بودم و بالاخره تونستم از وان اب گرم دل بکنم بعد اومدم بیرون موهامو خشک کردم و بعد موهامو اتو کشیدم بعدش موهامو پایین بستم و پایینای موهامو فر کردم بعد صورتم و ی میکاپ غلیظ و شهوت برانگیز کردم و باز ترین لباسی که داشتم و پوشیدم از شانس خوبم رنگشم بنفش بود میدونم کوک عاشق بنفشه کلا میکاپم و انتخواب لباس و پوشیدنش ی ساعت طول کشید هنوز ی ساعت وقت داشتم رفتم میز و چیدم و همه چیو اماده کردم و منتظر کوک بودم که زنگ خوردو کوک اومد تو با دیدنم خشکش زده بود این از قیافش معلوم بود
کوک : ات خبریه؟
ات: نه فقط دلم میخوادت
کوک : وات؟ ینی هوففففف دختر چیکا کردی
ات : خوبه؟
کوک : اره ولی
ات: ولی چی؟
کوک ویو:
خودم میدونستم چن روز بود با ات سرد رفتار میکردم ولی میخواستم با سرد رفتار کردن کاری کنم بهم وابسته نباشه چون میترسیدم یون بخواد بهش اسیبی برسونه بخاطر همین میخوام طلاقش بدم من عاشقانه دوسش دارم ولی من فقط میخوام ازش محافظت کنم
فلش بک به سه سال پیش:
یون: کوک خوب گوش کن ایندفعه تو بردی ولی دفعه بعدی درکار نیست مطمئن باش سه سال دیگه بعد اینکه باندمو دوباره جمع کردم میام سراغ عشقت نه خودت چون مردن اون با مردن تو مساویه کشتنشم کار راحت تریه ( راستی کوک پلیسه و یون مافیا و کوک موفق شد بعد پنج سال باند یون رو منحل کنه و به خاطر همین یون میخواد انتقام بگیره )
کوک ویو : حالا سه سال شده و میترسم برای ات اتفاقی بیوفته و تنها راه دور کردنش از خودمه من خوب میدونم اگه بگم طلاق ات چه ضربه بزرگی میخوره ولی بهتر از اینه که به خاطر من بمیره خودم بمیرم بهتره ولی دلم نمیاد بهش بگم حداقل امشب چون خوب میدونم برا امشب چه زحمتی کشیده و با چه ذوقی لباس انتخواب کرده و ارایش کرده دلم نمیاد امشبو براش خراب کنم
ات: برو لباستو عوض کن بیا
کوک : باش
ات : این چشه(زیرلبی)
نویسنده: امشب به خوبی تموم شد ولی ات نقشش نگرفت چون نتونست حتی کوک و وادار کنه ی بوسه داشته باشن فقط کوک دوبار لپشو بوسید
♡پس فردا♡
کوک : امشب دیگه باید بهش بگم هر لحظه ممکنه یون پیداش بشه
کوک : ات بیا کارت دارم
ات: باش
ات: چند روزه کوک سرد رفتار میکنه وقتی به دوستام گفتم اونا بهم گفتن که تعقیبش کنم ولی من این کارو نمیکنم چون بهش اعتماد دارم قصد این که ازش بپرسمم ندارم چون هردفعه فقط میگه من که سرد رفتار نمیکنم تو زیادی حساس شدی ولی امروز ی فکری به سرم زد
میخوام تحریکش کنم اون با اینکه سرد رفتار میکنه ولی همیشه سروقت میاد خونه و سر وقتم میره و این اعتمادمو بیشتر میکنه امروز برای اینکه به خواستم برسم از 4 ساعت قبل اینکه کوک بیاد خونه رفتم حموم دوساعت تو حموم بودم و بالاخره تونستم از وان اب گرم دل بکنم بعد اومدم بیرون موهامو خشک کردم و بعد موهامو اتو کشیدم بعدش موهامو پایین بستم و پایینای موهامو فر کردم بعد صورتم و ی میکاپ غلیظ و شهوت برانگیز کردم و باز ترین لباسی که داشتم و پوشیدم از شانس خوبم رنگشم بنفش بود میدونم کوک عاشق بنفشه کلا میکاپم و انتخواب لباس و پوشیدنش ی ساعت طول کشید هنوز ی ساعت وقت داشتم رفتم میز و چیدم و همه چیو اماده کردم و منتظر کوک بودم که زنگ خوردو کوک اومد تو با دیدنم خشکش زده بود این از قیافش معلوم بود
کوک : ات خبریه؟
ات: نه فقط دلم میخوادت
کوک : وات؟ ینی هوففففف دختر چیکا کردی
ات : خوبه؟
کوک : اره ولی
ات: ولی چی؟
کوک ویو:
خودم میدونستم چن روز بود با ات سرد رفتار میکردم ولی میخواستم با سرد رفتار کردن کاری کنم بهم وابسته نباشه چون میترسیدم یون بخواد بهش اسیبی برسونه بخاطر همین میخوام طلاقش بدم من عاشقانه دوسش دارم ولی من فقط میخوام ازش محافظت کنم
فلش بک به سه سال پیش:
یون: کوک خوب گوش کن ایندفعه تو بردی ولی دفعه بعدی درکار نیست مطمئن باش سه سال دیگه بعد اینکه باندمو دوباره جمع کردم میام سراغ عشقت نه خودت چون مردن اون با مردن تو مساویه کشتنشم کار راحت تریه ( راستی کوک پلیسه و یون مافیا و کوک موفق شد بعد پنج سال باند یون رو منحل کنه و به خاطر همین یون میخواد انتقام بگیره )
کوک ویو : حالا سه سال شده و میترسم برای ات اتفاقی بیوفته و تنها راه دور کردنش از خودمه من خوب میدونم اگه بگم طلاق ات چه ضربه بزرگی میخوره ولی بهتر از اینه که به خاطر من بمیره خودم بمیرم بهتره ولی دلم نمیاد بهش بگم حداقل امشب چون خوب میدونم برا امشب چه زحمتی کشیده و با چه ذوقی لباس انتخواب کرده و ارایش کرده دلم نمیاد امشبو براش خراب کنم
ات: برو لباستو عوض کن بیا
کوک : باش
ات : این چشه(زیرلبی)
نویسنده: امشب به خوبی تموم شد ولی ات نقشش نگرفت چون نتونست حتی کوک و وادار کنه ی بوسه داشته باشن فقط کوک دوبار لپشو بوسید
♡پس فردا♡
کوک : امشب دیگه باید بهش بگم هر لحظه ممکنه یون پیداش بشه
کوک : ات بیا کارت دارم
ات: باش
۵.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.