باکودکو پارت ۱۶

باکوگو آروم بلند می‌شه و نگاهی به میدوریا می‌ندازه
_چیزی لازم نداری نفله
میدوریا با لبخند
_نه کاچان
باکوگو آروم به چیزایی رو بیرون رفتنی پچ می‌زنه
دکو با تعجب سعی می‌کنه بشنوه چی می‌گه
_خب اع... نفله من اگه.. چیزی خواستی.. صدام کن... من همینجا تا خوب شی میمون..م و زود خو..ب شو
میدوریا آروم می‌خنده
و می‌دونه که این‌ پایان ماجرا نی
پایان؟
دیدگاه ها (۶)

ENFP ها اعلام حضور کنن😉😊

دوست دارین سناریو دیگه چی بنویسمباکودکو یا یه شیپ دیگهبهم بگ...

بعد باکودکو عاشق این شیپ 😍

دلم براش تنگ شده بود....🥲

کیریشیما با غش و ضعفدوربین گوشیش رو سمت باکوگو که رسما گوجه ...

خببب قرعه کشی کردن و گروه اول= تودوروکی باکوگو میدوریا(قابل ...

اوراراکانه نه نه نهباید برم یه جوری سر دکو رو گرم کنماما همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط