کجا می روی؟ بنشین. نفسی تازه کن و دل به درد دل هایم بده.
کجا می روی؟ بنشین. نفسی تازه کن و دل به درد دل هایم بده. هنوز نیمی از حرف هایم را برایت نگفته ام. شاید این حرف ها دلت را لرزاند و تو برای رفتن کمی تأخیر کردی. همین تأخیر مقدمه اتفاق های خوبی شد. پس بیا و این دلشوره ها را به فال نیک بگیر. کمی این پا و اون پا کن. شاید چیزی به من باید می گفتی که فراموش کرده ای. تو همان آدم سابقی و من همان آدم سابقه دار. همان که همیشه در هوای تو جا می ماند.
بنشین. هنوز کلی دلتنگی دارم که باید رفع شود. به اندازه تمام دوستت دارم هایی که نشنیده مانده اند. به قدمت آن قدم هایی که از حافظه کفش هایم پاک شده اند. به اندازه تمام عکس های تکی تو. من تمام رویاهایم را از تو طلب دارم. پس عجله ای در کار نیست. بنشین تا یک دل سیر برای تمامی دلتنگی هایم بهانه بتراشم...
بنشین. هنوز کلی دلتنگی دارم که باید رفع شود. به اندازه تمام دوستت دارم هایی که نشنیده مانده اند. به قدمت آن قدم هایی که از حافظه کفش هایم پاک شده اند. به اندازه تمام عکس های تکی تو. من تمام رویاهایم را از تو طلب دارم. پس عجله ای در کار نیست. بنشین تا یک دل سیر برای تمامی دلتنگی هایم بهانه بتراشم...
۷.۰k
۲۳ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.