زندگی رویاییپارت
زندگی رویایی:پارت۶۱
-حتما خیلی ضروریه که اینجوری آمدی
=باورت نمیشه
-باز چه کردی
=امروز رفتم خونه مامانت
-خب
=خواهرت از همه جا بی خبر به مامانت گفته تو به ا.ت خیانت کردی
-چیییی(داد)
=وایسا وایسا هنو ..بعد..چیز..
تنفگم رو تو کشو در آوردم و سمت تهیونگ گرفتم
-میگییا میمیری
=هیونگ تازه دارم به خوش بختی میرسم
-منظورت چیه
=هیونگ قراره دایی بشی
-چییی(داد)
=با این اتفاق رو جشن بگیریم (اسوپل اخر)
-چیو جشن بگیریم..تو مرتیکه عوضی چرا اینکارو کردی
=چه کار
-خیلی زود رابطه داشتین
=به نظر من که خیلی دیر بود
-وایسا به این زنگ بزنم
گوشی رو روشن کردم ۵۵تا تماس از مادرم داشتم یه پیام از فلیکس
-چی
=چیشده
-اینفلیکس بهم پيام داده
ته هم عین من تعجب کرد پیامش رو باز کردم فیلم بود زیر فیلم هم "دیگه باهاش خدافظی کن مال من شد" تایپ شده بود
فیلم رو باز کردم خون جلو چشمام بود
-اون عوضی داره دست میزنه به اموالم
=مگه چی فرستاده
-میکشمشون چطور همچین جرعتی میکنن
گوشی رو پرت کردم رو میز ته گوشی رو برداشت و فیلم رو نگاه کرد منم با عصبانیت آمدم بیرون و سوار ماشین شدم
نمیدونم چه جوری ولی تا به خودم آمدم جلو خونه جیمین بودم ته هم پشت سرم بود
=هیونگ بیا قضاوت نکنیم
-قضاوت چی این عین چی داره خیانت میکنه
=هیونگ..
به حرفش توجه نکردم و رفتم داخل و در عمارتشون رو زدم محکم میزدم اجوما با ترس در رو باز کرد
-کجان
اجوما:کی پسرم
-ا.ت
اجوما: چندمین قبل شما آمدن
مستقیم سمت پله ها رفتم و در اتاقش رو باز کردم داشت لباسش رو در میآورد چشمم به کبودی رو چاک سینش خورد
+کو...
-..
-حتما خیلی ضروریه که اینجوری آمدی
=باورت نمیشه
-باز چه کردی
=امروز رفتم خونه مامانت
-خب
=خواهرت از همه جا بی خبر به مامانت گفته تو به ا.ت خیانت کردی
-چیییی(داد)
=وایسا وایسا هنو ..بعد..چیز..
تنفگم رو تو کشو در آوردم و سمت تهیونگ گرفتم
-میگییا میمیری
=هیونگ تازه دارم به خوش بختی میرسم
-منظورت چیه
=هیونگ قراره دایی بشی
-چییی(داد)
=با این اتفاق رو جشن بگیریم (اسوپل اخر)
-چیو جشن بگیریم..تو مرتیکه عوضی چرا اینکارو کردی
=چه کار
-خیلی زود رابطه داشتین
=به نظر من که خیلی دیر بود
-وایسا به این زنگ بزنم
گوشی رو روشن کردم ۵۵تا تماس از مادرم داشتم یه پیام از فلیکس
-چی
=چیشده
-اینفلیکس بهم پيام داده
ته هم عین من تعجب کرد پیامش رو باز کردم فیلم بود زیر فیلم هم "دیگه باهاش خدافظی کن مال من شد" تایپ شده بود
فیلم رو باز کردم خون جلو چشمام بود
-اون عوضی داره دست میزنه به اموالم
=مگه چی فرستاده
-میکشمشون چطور همچین جرعتی میکنن
گوشی رو پرت کردم رو میز ته گوشی رو برداشت و فیلم رو نگاه کرد منم با عصبانیت آمدم بیرون و سوار ماشین شدم
نمیدونم چه جوری ولی تا به خودم آمدم جلو خونه جیمین بودم ته هم پشت سرم بود
=هیونگ بیا قضاوت نکنیم
-قضاوت چی این عین چی داره خیانت میکنه
=هیونگ..
به حرفش توجه نکردم و رفتم داخل و در عمارتشون رو زدم محکم میزدم اجوما با ترس در رو باز کرد
-کجان
اجوما:کی پسرم
-ا.ت
اجوما: چندمین قبل شما آمدن
مستقیم سمت پله ها رفتم و در اتاقش رو باز کردم داشت لباسش رو در میآورد چشمم به کبودی رو چاک سینش خورد
+کو...
-..
- ۴.۹k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط