زندگی رویاییپارت

زندگی رویایی:پارت ۶۳
¿ت اینا رو از کجا میدونی
-اربابJkرو میشناسی
¿اهاا لابد زیر دستشی
ته و جیمین ومن زدیم زیر خنده که سوالی نگامون کرد نه فقط فلیکس ا.ت هم تعجب کرده بود (هنو کوک به خودش چسبوندتش)
¿نکنه ت
-نمیخوای برا ارباب جئون تعظیم کنی
¿ش...شوخی م..میکنی...ن..نه..امکان نداره(لکنت)
+همتون لجنین همتون (داد)
سعی کرد خودش رو آزاد کنه ولی نمیتونست
+ولم کن (داد)
~کوک فعلا ولش کن
+اوپا همه برید...بزار برن من فقط میخوام تنها بمونم باهات (بغض)
~برید بقیه رو یه جای دیگه
همه رفتن بیرون به رفت ا.ت از رو پله ها نگاهد میکردم برگشت و نگام‌کرد و بعد رفت و من موندم جیمین
~بهتره توهم بری
سرمو تکون دادم و رفتم تو حیاط
ا.ت ویو:
کوک آمد داخل اتاق و شروع کرد به دادن لقب هایی که من هچکدومشون نبودم و نیستم هرزه اونم من
من کوک باکره بودنم رو ازم گرفت و بعد اون رابطه با کسی جز کوک نداشتم ولی بهم گوش نمی‌داد ...تصمیم گرفت بود بره و کات کنیم
منم ..الان چه بخواد چه نخواد دیگه نمیخوامش
~ا.ت
+اوپا
بغضم ترکید آمد و بغلم کرد و موهام رو نوازش کرد..
دیدگاه ها (۱)

زندگی رویایی:پارت ۶۴~اشکالی نداره +ولی ....اوپا.... اون...او...

#درخواستی

زندگی رویایی:پارت۶۲-خفه شو (داد)+کوک چی شده -چشده هه نمیدونم...

زندگی رویایی:پارت۶۱-حتما خیلی ضروریه که اینجوری آمدی =باورت ...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

پارت ۹۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط