زندگی رویاییپارت
زندگی رویایی:پارت۶۲
-خفه شو (داد)
+کوک چی شده
-چشده هه نمیدونم اینقدر هرزه ای که باید از زیر این و اون جمعت کنم
+کوک داری از حدت میگذری
-میگذرم این تویی که از حد گذشتی
+چرا داری این کارو میکنی مگه چکار کردم
-چکار کردی هنو رو داری این رو بپرسی(داد)
+کوک
-اسمم. رو به زبونت نیار کوک برات دیگه مرد فهمیدی
+..
-گفتم فهمیدی(داد)
+حداقل گوش بده بهم
-لابد میخوای بگی "وای کوک این فلیکس باز هم میخواست به هم تجاوز کنه که تجاوز کرد" هرزه (داد)
+تو خودت باکره بودنم رو ازم گرفتی بعد بهم لقب هرزه رو میدی (داد)
-خب تو فک کن منم عین مردا دیگه بهت حال دادم
+چی داری میگی (داد)
-مگه دروغه اینقدر دادی ک...
حرفم با سیلی که از ا.ت خوردم نصفه موند
+از اینجا گمشو..گمشووو(داد)
از اونجا آمدم بیرون که با جیمین و ته و فلیکس که انگار تازه آمده مواجه همین که دیدمش سمتش حمله کردم و شروع کردم به زدنش ته و جیمین سعی کردن جدام کنن ازش ولی نمیتونستن
-عوضی به چه حقی به اموالم دست زدی (مشت) حرومزاده(مشت)
شروع کرد به قهقهه زدن
-برات خنده داره نه (داد)
با دادم ا.ت از اتاقش آمد بیرون
¿معلومه
آمد نزدیک گوشم و گفت
¿ببین زندگیت رو به چه روزی انداختم
باهاش رابطه نتونستم داشته باشمولی روش اثر گذاشتم..زندگیت رو خراب کردی
محکم یه مشت دیگه زدم به صورتش
¿این مشتات رو یادم نمیره جئون
-میخوای چه کار کنی بکشیم
¿نه نه از مافیایی مثل من انتظار نداشته باش با کشتن کینم رو از دلم بردارم
شروع کردم به قهقهه زدن که تعجب کرد
¿ها باور نمیکنی
-لی فلیکس مافیایی که ۱۵ درصد آسیا تو دستشه دخترای باکره تجاوز میکنه و..
تا آمدم بقیش رو بگم ا.ت سمتش حمله کرد
+خیلی لجنی(داد)
از کمرش گرفتمش و به خودم چسبوندمش
-خفه شو (داد)
+کوک چی شده
-چشده هه نمیدونم اینقدر هرزه ای که باید از زیر این و اون جمعت کنم
+کوک داری از حدت میگذری
-میگذرم این تویی که از حد گذشتی
+چرا داری این کارو میکنی مگه چکار کردم
-چکار کردی هنو رو داری این رو بپرسی(داد)
+کوک
-اسمم. رو به زبونت نیار کوک برات دیگه مرد فهمیدی
+..
-گفتم فهمیدی(داد)
+حداقل گوش بده بهم
-لابد میخوای بگی "وای کوک این فلیکس باز هم میخواست به هم تجاوز کنه که تجاوز کرد" هرزه (داد)
+تو خودت باکره بودنم رو ازم گرفتی بعد بهم لقب هرزه رو میدی (داد)
-خب تو فک کن منم عین مردا دیگه بهت حال دادم
+چی داری میگی (داد)
-مگه دروغه اینقدر دادی ک...
حرفم با سیلی که از ا.ت خوردم نصفه موند
+از اینجا گمشو..گمشووو(داد)
از اونجا آمدم بیرون که با جیمین و ته و فلیکس که انگار تازه آمده مواجه همین که دیدمش سمتش حمله کردم و شروع کردم به زدنش ته و جیمین سعی کردن جدام کنن ازش ولی نمیتونستن
-عوضی به چه حقی به اموالم دست زدی (مشت) حرومزاده(مشت)
شروع کرد به قهقهه زدن
-برات خنده داره نه (داد)
با دادم ا.ت از اتاقش آمد بیرون
¿معلومه
آمد نزدیک گوشم و گفت
¿ببین زندگیت رو به چه روزی انداختم
باهاش رابطه نتونستم داشته باشمولی روش اثر گذاشتم..زندگیت رو خراب کردی
محکم یه مشت دیگه زدم به صورتش
¿این مشتات رو یادم نمیره جئون
-میخوای چه کار کنی بکشیم
¿نه نه از مافیایی مثل من انتظار نداشته باش با کشتن کینم رو از دلم بردارم
شروع کردم به قهقهه زدن که تعجب کرد
¿ها باور نمیکنی
-لی فلیکس مافیایی که ۱۵ درصد آسیا تو دستشه دخترای باکره تجاوز میکنه و..
تا آمدم بقیش رو بگم ا.ت سمتش حمله کرد
+خیلی لجنی(داد)
از کمرش گرفتمش و به خودم چسبوندمش
- ۵.۱k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط