صورت فکر من از روی تو نورانی تر است

صورت ِفکر ِمن از روی تو نورانی تر است
نیتِ خیر من از کفر تو پنهانی تر است

مثل یک دیوانه ی لال ِ بریده از همه
همکلامی های من با خویش طولانی تر است

خواهشی کردم به من گفتی کمی نفسانی است
خواهش ِامروزم از دیروز نفسانی تر است

آرزویی را که حبسش کرده ام در سینه ام
از همه زندانیان شهر زندانی تر است

با چه شوقی پر زدم از سینه ام یک هفته پیش
زندگی از آنچه می پنداشتم فانی تر است



#کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۱)

ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺑﺎﻍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻋﺼﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﻏﺰﻝ ﺩﺭ ﺍﺳــﺘ...

عشق یعنی خود نبینی ، از منیت بگذریاز همه دلبستگی با قاطعیت ب...

دستَ‌ش به پنجره می‌رسد!پنجره را می‌گیرد وُخودش را به زوربالا...

آدمِ رویایی، خاکسترِ رویاهای گذشته‌اش را بیخودی بهم می زند، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط