وقتی به تو فـکر میکنم،
وقتی به تو فـکر میکنم،
سالـهایی را که "خـودم" بوده ام
از یاد مـی برم.
زمانی را که شاد بوده ام
فراموش میکنـم
و همــه چیـز درتــو و
اولویت های زنـدگیات خلاصه می شود.
اکنــون دیگر منی وجود ندارد ،
جز یک "تــو"!
که مرا می رنجاند،
می ترساند،
و می میراند!
عجیب است...
برای خودم هم بسیــار عجیب است
که چگونه از پسِ اینهمـه رنـج بر می آیم؛
رنجِ تنهایی دوست داشتنت!
سالـهایی را که "خـودم" بوده ام
از یاد مـی برم.
زمانی را که شاد بوده ام
فراموش میکنـم
و همــه چیـز درتــو و
اولویت های زنـدگیات خلاصه می شود.
اکنــون دیگر منی وجود ندارد ،
جز یک "تــو"!
که مرا می رنجاند،
می ترساند،
و می میراند!
عجیب است...
برای خودم هم بسیــار عجیب است
که چگونه از پسِ اینهمـه رنـج بر می آیم؛
رنجِ تنهایی دوست داشتنت!
۷۲۵
۰۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.