p

p.1

توی کوچه تاریک قدم میزدم
نفسم گرفته بود انگار نمیتونستم نفس عمیق بکشم ... گوشیم و هعی چک میکردم تا ببینم انتنش برمیگرده یا نه!!
ا.ت : آخه خاک تو سرت دختره ی ابله جرا وقتی یه راه رو بلد نیستی واردش میشی ...
اوففف
که به یه جایی برخوردم از زیر زمینی داشت نور های رنگارنگی دیده می‌شد جلو تر رفته ام صدای اهنگ توی گوشم پیچید
ا.ت : اون باررر ؟ اه لعنتی به پشت سرم نگاه کردم دیدم تاریک تاریک بود با خودم گفتم برم اونجا بهتره تا اینجا توسط یکی دزدیده بشم دویدم سمت اونور خیابون وقتی رسیدام قشنگ معلوم بود بار بود از صدای آهنگش و ماشینایی که جلوی در پارک شده
ا.ت : حداقل اگه برم اینجا شاید بتونم از یکی کمک بخوام یا به یکی زنگ بزنم .. اوففف
نفس عمیقی کشید و آروم از پله ها پایین رفت هر پله که پایین تر میرفت صدای اهنگ زیاد تر میشد رسید داخل بار
بوی الکل و سیگار توی دماغش حس کرد
همه داشتن اون وسط میرقصیدن
دخترای هر*زه هم داشتن کارای همیشگی میکردن لاس زدن با پیرمردای همسن باباشون ...
بیشتر داخل رفتم و روی صندلی ای نشستم
که یه آقایی اومد گفت : چی بزنم برات خوشگله ؟
ا.ت : م...من هیچی نمیخو...ام سرشو انداخت پایین دوباره گوشیش و برداشت از داخل کیفش و آنتن گوشیش و چک کرد
ا.ت : لعنتی ...
گارسون : نمیشه که تو اومدی اینجا حالاهم باید یه چیزی بگیری بخوری ...
ا.ت : ای بابااا گیر دادیا میگم نمیخوام دیگه ...
گارسون : دختررره منو ببین من مثل تورو زیاد دیدم اولین بارته مگه میای بار ؟؟ هااا اگر رفته باشی باید بدونی که باید یه چیزی بگیری ...
( همش باید شد 😂)
ا.ت : ای باباااا خیلی خوب چرا داد میزنی یه الکل ۵۰ درصد بده ...
گارسون : حالا شد ...
نوشیدنی رو بهش داد
که ....