شراب سرخ 🍷پارت ۱۰
شراب سرخ 🍷پارت ۱۰
-ا.ت ویو-
با حرص دندان هایم را روی هم فشردم و هر چی فحش رکیک بلد بودم به ناف کیم تهیونگ بستم.
مردک شیاد میگه به تو چه!
یک به تو چهای بهت نشون بدم فیض ببری تایگر جونم.
به پشت سرم نگاه کردم.. همانجایی که کیم و مایک روبرو یک زن میانسال جا خوش کرده بودند..
الان بجای اینکه ور دل من باشه رفته نشسته اونطرف به وراجی کردن مرتیکه..
آخ خدا...با حرص ناخن های بلندم را در کف دستم فور کردم تا شاید کمی آرام شوم.
اما با پر شدن صندلی کنارم دست از نگاه کردن به کیم کشیدم و سرم را به سمت کسی که صندلی کنارم را اشغال کرده بود چرخاندم و با یک مرد نقابدار جوان روبرو شدم..
چیزی نگفتم و فقط تیپ و هیکلش را آنالیز کردم..
چهارشانه و رعنا بود و پیراهن لشی که به تن کرده بود به خوبی در تنش نشسته بود و هیکل تنومندش را به رخ میکشید،خلاصه بخوام بگم جذاب و خوشتیپ بود.
مرد نقابدار وقتی دید حرفی نمیزنم با تردید گفت:البته اگه مزاحمت شدم میتونم برم.
بلند شد که برود اما با خودم فکر کردم چرا فقط کیم میتونه توی این مهمونی خوش بگذرونه و به کسی جواب پس نده، منم میتونم خوش بگذرونم و به کسی هم جواب پس ندم.
_نه البته که مزاحم نیستی راستش منم حوصلم سر رفته بود!
وقتی دید مانع رفتنش شدم لبخندی زد و در جایش جابجا شد و گفت:تنها اومدی؟
نه با دو تا نعره غول اومدم..
_آره تو چی؟
حس کردم از اینکه شنید همراهی ندارم خرسند شد چون احساس راحتی بیشتری کرد و صندلیاش را نزدیکتر کشید:چه خوب منم با خانوادم اومدم البته قرار نبود بیام اما میخواستم ببینم اینطور مهمونی ها که ازش حرف میزنن چطوریه!
_جالبه اما حوصله سر بره!
مرد نقابدار سر کج کرد و گفت:اخه چون تو فقط اینجا نشستی و داری به در و دیوار نگاه میکنی...
مکثی کرد و نگاهاش را به پیست رقص داد و گفت:نظرت درمورد دنس چیه؟
به سویم برگشت تا نظرم را بداند..
شانه ای بالا انداختم و گفتم:از اینجا نشستن و هیچ کاری نکردن خیلی بهتره.
مرد نقابدار وقتی تاییدم را گرفت از روی صندلی جهش زد و خیلی جنتلمنانه بهم درخواست رقص داد.
دروغ چرا؟ از این حرکتش خیلی خوشم اومد! درست مثل تو فیلما..
-ا.ت ویو-
با حرص دندان هایم را روی هم فشردم و هر چی فحش رکیک بلد بودم به ناف کیم تهیونگ بستم.
مردک شیاد میگه به تو چه!
یک به تو چهای بهت نشون بدم فیض ببری تایگر جونم.
به پشت سرم نگاه کردم.. همانجایی که کیم و مایک روبرو یک زن میانسال جا خوش کرده بودند..
الان بجای اینکه ور دل من باشه رفته نشسته اونطرف به وراجی کردن مرتیکه..
آخ خدا...با حرص ناخن های بلندم را در کف دستم فور کردم تا شاید کمی آرام شوم.
اما با پر شدن صندلی کنارم دست از نگاه کردن به کیم کشیدم و سرم را به سمت کسی که صندلی کنارم را اشغال کرده بود چرخاندم و با یک مرد نقابدار جوان روبرو شدم..
چیزی نگفتم و فقط تیپ و هیکلش را آنالیز کردم..
چهارشانه و رعنا بود و پیراهن لشی که به تن کرده بود به خوبی در تنش نشسته بود و هیکل تنومندش را به رخ میکشید،خلاصه بخوام بگم جذاب و خوشتیپ بود.
مرد نقابدار وقتی دید حرفی نمیزنم با تردید گفت:البته اگه مزاحمت شدم میتونم برم.
بلند شد که برود اما با خودم فکر کردم چرا فقط کیم میتونه توی این مهمونی خوش بگذرونه و به کسی جواب پس نده، منم میتونم خوش بگذرونم و به کسی هم جواب پس ندم.
_نه البته که مزاحم نیستی راستش منم حوصلم سر رفته بود!
وقتی دید مانع رفتنش شدم لبخندی زد و در جایش جابجا شد و گفت:تنها اومدی؟
نه با دو تا نعره غول اومدم..
_آره تو چی؟
حس کردم از اینکه شنید همراهی ندارم خرسند شد چون احساس راحتی بیشتری کرد و صندلیاش را نزدیکتر کشید:چه خوب منم با خانوادم اومدم البته قرار نبود بیام اما میخواستم ببینم اینطور مهمونی ها که ازش حرف میزنن چطوریه!
_جالبه اما حوصله سر بره!
مرد نقابدار سر کج کرد و گفت:اخه چون تو فقط اینجا نشستی و داری به در و دیوار نگاه میکنی...
مکثی کرد و نگاهاش را به پیست رقص داد و گفت:نظرت درمورد دنس چیه؟
به سویم برگشت تا نظرم را بداند..
شانه ای بالا انداختم و گفتم:از اینجا نشستن و هیچ کاری نکردن خیلی بهتره.
مرد نقابدار وقتی تاییدم را گرفت از روی صندلی جهش زد و خیلی جنتلمنانه بهم درخواست رقص داد.
دروغ چرا؟ از این حرکتش خیلی خوشم اومد! درست مثل تو فیلما..
۱.۲k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.