وانشات یونجون
وانشات یونجون
•
•
•
با کلی سردرد از خواب بیدار شدی و همون اول حالت تهوع گرفتی،البته که به این مشکوک شده بودی که ممکنه بچه دار شده باشی و بخاطر همینم یه نوبت دکتر گرفته بودی
سمت دستشویی رفتی و اوردی بالا که یونجون بیدار شد و چون صداتو شنیده بود سریع اومد سمتت
+چشاتو بده سمت من،چت شد؟
-اوردم بالا همین....فکر کنم مریض شدم
+ببرمت دکتر؟
-نه تو برو سرکار من با چهوون میرم
آروم بوسه ای روی پیشونیت زد و براید استایل بردت و گذاشتت رو تخت
+پس خوشگلم همینجا بمونم تا برم صبحانه درست کنم
آروم چونهش رو بوسیدی
-باشه بیبی
صبحانه رو برات اورد،خوردی و دوباره چکت کرد و حالتو پرسید و رفت سر کار
به تایم نوبتت نزدیک شده بودی پس آماده شدی و رفتی دنبال دوستت که باهم برین
رفتی دکتر و سونوگرافی رو انجام دادی که مشخص شد آرههه،حدست درست بود و بچت 1 ماهش بود
کلی از ذوق گریه کردی و رفتی خونه و کلی فکر کردی چجوری به یونجون بگی که یه ایده به سرت زد که ساده ترین ایده ممکن بود
برای شام غذای مورد علاقشو درست کردی و میزو تزیین کردی
و منتظر شدی تا بیادش
صدای رمز در اومد ،سریع دویدی و مثل همیشتون همو بغل کردین و کتشو دراوردی و اونم برات گل خریده بود و بهت داد
رفتید سر میز که پشماش ریخت
+واو خیلی خوشگله،غذای مورد علاقمم که درست کردی
جفتتون نشستین
+ حالا تاریخ خاصیه و من یادم رفته ؟
-امروز یه راز بزرگ کشف کردم
+ حالا چی هست؟
برگه سونوگرافی رو بهش دادی که یلضه شوکه شد و فقط جلو دهنشو گرفت
بعد محکم بغلت کرد و از ذوق قوربون صدقه خودت و بچتون میرفت
#وانشات #یونجون
•
•
•
با کلی سردرد از خواب بیدار شدی و همون اول حالت تهوع گرفتی،البته که به این مشکوک شده بودی که ممکنه بچه دار شده باشی و بخاطر همینم یه نوبت دکتر گرفته بودی
سمت دستشویی رفتی و اوردی بالا که یونجون بیدار شد و چون صداتو شنیده بود سریع اومد سمتت
+چشاتو بده سمت من،چت شد؟
-اوردم بالا همین....فکر کنم مریض شدم
+ببرمت دکتر؟
-نه تو برو سرکار من با چهوون میرم
آروم بوسه ای روی پیشونیت زد و براید استایل بردت و گذاشتت رو تخت
+پس خوشگلم همینجا بمونم تا برم صبحانه درست کنم
آروم چونهش رو بوسیدی
-باشه بیبی
صبحانه رو برات اورد،خوردی و دوباره چکت کرد و حالتو پرسید و رفت سر کار
به تایم نوبتت نزدیک شده بودی پس آماده شدی و رفتی دنبال دوستت که باهم برین
رفتی دکتر و سونوگرافی رو انجام دادی که مشخص شد آرههه،حدست درست بود و بچت 1 ماهش بود
کلی از ذوق گریه کردی و رفتی خونه و کلی فکر کردی چجوری به یونجون بگی که یه ایده به سرت زد که ساده ترین ایده ممکن بود
برای شام غذای مورد علاقشو درست کردی و میزو تزیین کردی
و منتظر شدی تا بیادش
صدای رمز در اومد ،سریع دویدی و مثل همیشتون همو بغل کردین و کتشو دراوردی و اونم برات گل خریده بود و بهت داد
رفتید سر میز که پشماش ریخت
+واو خیلی خوشگله،غذای مورد علاقمم که درست کردی
جفتتون نشستین
+ حالا تاریخ خاصیه و من یادم رفته ؟
-امروز یه راز بزرگ کشف کردم
+ حالا چی هست؟
برگه سونوگرافی رو بهش دادی که یلضه شوکه شد و فقط جلو دهنشو گرفت
بعد محکم بغلت کرد و از ذوق قوربون صدقه خودت و بچتون میرفت
#وانشات #یونجون
- ۱۰.۲k
- ۲۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط