جاسوس پارت ۴۶
______________
ویو ا/ت
وقتی چشمام رو باز کردم تو اتاقم بودم به اطراف نگاه کردم دیگه تحمل نداشتم بعدشم فکر نکنم منو هنوز دوست داشته باشه که دیدم در باز شد
*مکالمه ها*
وقتی در رو قفل کرد رفتم سمت در رو مشت میزدم ولی فایده نداشت
ا/ت:شوگا در رو باز کنن بازش کن*داد*...... تو که منو دوس نداری پس چرا نگه ام داشتی ولم کن بزار برمم*داد و گریه*
دیگه خسته شده بودم روی تخت دراز کشیدم بعد چندمین شوگا با سینی پر از غذا اومد
*مکالمه ها*
کمی گشنم بود واسه همین کمی از غذا رو خوردم که در باز شد
شوگا:خوب میبینم درست شدی؟
ا/ت:......
شوگا: ا/ت لطفا یه شانس بهم بده من نمیتونم دوریت رو تحمل کنم اون موقعه هم که باهات همچین رفتارهایی داشتم دق میکردم
ا/ت: باشه باور کردم*مسخره*
شوگا:ا/تتت*عصبی و کمی داد*
ا/ت: باشه باشه یه فرصت بهت میدم به یه شرط
شوگا:چه شرطی؟
ا/ت: بزاری برای ۳ روز پیش خانواده ام باشم
شوگا:ب...باشه قبوله
خوبب ۲ پارت دیگه این فیک تموم میشه میخواستم این ۲ پارت تمومش کنم که گفتید ادامه بدم و بعضیا گفتید خیلی کشش ندم ۲ پارت دیگه تمومش میکنم
درخواستی فیک دارید پی وی / کامنت بگید♥️♥️
ویو ا/ت
وقتی چشمام رو باز کردم تو اتاقم بودم به اطراف نگاه کردم دیگه تحمل نداشتم بعدشم فکر نکنم منو هنوز دوست داشته باشه که دیدم در باز شد
*مکالمه ها*
وقتی در رو قفل کرد رفتم سمت در رو مشت میزدم ولی فایده نداشت
ا/ت:شوگا در رو باز کنن بازش کن*داد*...... تو که منو دوس نداری پس چرا نگه ام داشتی ولم کن بزار برمم*داد و گریه*
دیگه خسته شده بودم روی تخت دراز کشیدم بعد چندمین شوگا با سینی پر از غذا اومد
*مکالمه ها*
کمی گشنم بود واسه همین کمی از غذا رو خوردم که در باز شد
شوگا:خوب میبینم درست شدی؟
ا/ت:......
شوگا: ا/ت لطفا یه شانس بهم بده من نمیتونم دوریت رو تحمل کنم اون موقعه هم که باهات همچین رفتارهایی داشتم دق میکردم
ا/ت: باشه باور کردم*مسخره*
شوگا:ا/تتت*عصبی و کمی داد*
ا/ت: باشه باشه یه فرصت بهت میدم به یه شرط
شوگا:چه شرطی؟
ا/ت: بزاری برای ۳ روز پیش خانواده ام باشم
شوگا:ب...باشه قبوله
خوبب ۲ پارت دیگه این فیک تموم میشه میخواستم این ۲ پارت تمومش کنم که گفتید ادامه بدم و بعضیا گفتید خیلی کشش ندم ۲ پارت دیگه تمومش میکنم
درخواستی فیک دارید پی وی / کامنت بگید♥️♥️
۱۵.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.