آغاز دوباره
پارتـ²
ادامه حرف های بنگ شی هیوک: خب تا اینجا موارد اصلی و مهم رو گفتم... امروز همه این کار هارو میکنیم، خب این بحث رو میزاریم کنار! میریم سراغ کسی که رتبه اول شده... خانم کیم هانول! شما رتبتون اوله و یکی از اعضا درخواست داره که با اون فیلمنامه بنویسید! آقای جئون جونکگوک این درخاست رو داده... اگر درخاست ایشون رو قبول میکنید لطفا این برگه رو امضا کنید؛
☆ویو هانول☆
خیلی خوشحال بودم
محال بود اون درخاست رو قبول نکنم... رئیس برگه ای رو اورد جلوم و منم با ذوق امضاش کردم بعد هم دوباره شروع به حرف زدن کرد: از اونجایی که جناب کوک اتاق شخصی دارن و اتاقشونم بزرگه
شما نیازی نیست صبر کنید و از فردا هم میتونید کار رو شروع کنین...
هانول: بله،خیلی ازتون ممنونم!
بنگ شی هیوک: خیلی خب... جلسه رو همینجا تموم میکنیم... اعضا و خانم هانول میتونن برن، رتبه ی دوم و سوم که به ترتیب ایم سومی و پارک سوآ هستن همینجا میمونن تا کارای لازم رو انجام بدن...
☆هانول☆: خدافظی کردم و به سمت سرویس شرکت رفتم
اونا ایمیل کوک رو بهم داده بودن و بعد از اینکه رسیدم وارد ایمیلش شدم و براش نوشتم:«سلام، کیم هانول هستم رتبه اولی که امروز باهاش جلسه داشتید... خواستم بهتون بگم که اگه امکانش هست موضوع فیلمنامه رو برام ارسال کنید تا فردا سریعا باهم دست به کار بشیم! 😉»
طولی نکشید که کوک جواب داد:«سلام، بله شناختم، از آشناییتون خوشبختم... شب براتون میفرستمش... فردا تشریف بیارید طبقه سوم اتاق 11 با تشکر.»
وای باورم نمیشدددد انگار دارم خواب میبینم! بلخره به رویام رسیدم و احساس میکنم خوشبخت ترین آدم دنیام... تو همین افکار بودم که یاد سومی افتادم! میدونستم تا یکی دوساعت دیگه کارش تمومه پس بهش پیام دادم که از شرکت یراست بیاد اینجا تا درباره امروز صحبت کنیم...
بعد از اینکه پیامم رو بهش دادم رفتم تا ناهاری درست کنم و بخورم...
بعد ناهار خوردنم اومدم پای تلوزیون که متوجه شدم سومی جوابمو داده: تا نیم ساعت دیگه خونتونم.
میدونستم ناهار نخورده و خستس برای همین رو میز براش آبمیوه گذاشتم و کمی هم نودل براش درست کردم...
کارام که تموم شد صدای در اومد و فهمیدم سومی رسیده...
درو براش باز کردمو بعد از سلامو احوالپرسی و اینکه ناهارشو خورد مشغول صحبت شدیم...
♡خب کیوتای من اینم از پارتمون!
از این به بعد پارت های بیشتری میزارم... میدونم تا اینجا هیجانی نیست ولی خب میدونید که اولای کاره و همه چیز عادیه... خب زیاد وفتتونو نمیگیرم منتظر پارتای بعدی باشید دوستون دارم خییییلییی زیاد💜💗
ادامه حرف های بنگ شی هیوک: خب تا اینجا موارد اصلی و مهم رو گفتم... امروز همه این کار هارو میکنیم، خب این بحث رو میزاریم کنار! میریم سراغ کسی که رتبه اول شده... خانم کیم هانول! شما رتبتون اوله و یکی از اعضا درخواست داره که با اون فیلمنامه بنویسید! آقای جئون جونکگوک این درخاست رو داده... اگر درخاست ایشون رو قبول میکنید لطفا این برگه رو امضا کنید؛
☆ویو هانول☆
خیلی خوشحال بودم
محال بود اون درخاست رو قبول نکنم... رئیس برگه ای رو اورد جلوم و منم با ذوق امضاش کردم بعد هم دوباره شروع به حرف زدن کرد: از اونجایی که جناب کوک اتاق شخصی دارن و اتاقشونم بزرگه
شما نیازی نیست صبر کنید و از فردا هم میتونید کار رو شروع کنین...
هانول: بله،خیلی ازتون ممنونم!
بنگ شی هیوک: خیلی خب... جلسه رو همینجا تموم میکنیم... اعضا و خانم هانول میتونن برن، رتبه ی دوم و سوم که به ترتیب ایم سومی و پارک سوآ هستن همینجا میمونن تا کارای لازم رو انجام بدن...
☆هانول☆: خدافظی کردم و به سمت سرویس شرکت رفتم
اونا ایمیل کوک رو بهم داده بودن و بعد از اینکه رسیدم وارد ایمیلش شدم و براش نوشتم:«سلام، کیم هانول هستم رتبه اولی که امروز باهاش جلسه داشتید... خواستم بهتون بگم که اگه امکانش هست موضوع فیلمنامه رو برام ارسال کنید تا فردا سریعا باهم دست به کار بشیم! 😉»
طولی نکشید که کوک جواب داد:«سلام، بله شناختم، از آشناییتون خوشبختم... شب براتون میفرستمش... فردا تشریف بیارید طبقه سوم اتاق 11 با تشکر.»
وای باورم نمیشدددد انگار دارم خواب میبینم! بلخره به رویام رسیدم و احساس میکنم خوشبخت ترین آدم دنیام... تو همین افکار بودم که یاد سومی افتادم! میدونستم تا یکی دوساعت دیگه کارش تمومه پس بهش پیام دادم که از شرکت یراست بیاد اینجا تا درباره امروز صحبت کنیم...
بعد از اینکه پیامم رو بهش دادم رفتم تا ناهاری درست کنم و بخورم...
بعد ناهار خوردنم اومدم پای تلوزیون که متوجه شدم سومی جوابمو داده: تا نیم ساعت دیگه خونتونم.
میدونستم ناهار نخورده و خستس برای همین رو میز براش آبمیوه گذاشتم و کمی هم نودل براش درست کردم...
کارام که تموم شد صدای در اومد و فهمیدم سومی رسیده...
درو براش باز کردمو بعد از سلامو احوالپرسی و اینکه ناهارشو خورد مشغول صحبت شدیم...
♡خب کیوتای من اینم از پارتمون!
از این به بعد پارت های بیشتری میزارم... میدونم تا اینجا هیجانی نیست ولی خب میدونید که اولای کاره و همه چیز عادیه... خب زیاد وفتتونو نمیگیرم منتظر پارتای بعدی باشید دوستون دارم خییییلییی زیاد💜💗
۳.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.