تبسم ز لب دلفریب او دیدم

تبسمے ز لبـــ دلفریبـــــــــ او دیدم..
که هر چه با دل من کرد، آن تبسم کرد..

#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۱)

وقتی که لبنانے ببندی روســـری را هم..دیگر من از دنیا به غیر ...

غزلے ناب سرودم که تــو را وصف کنم..شاعران چون که شنیدند "غزل...

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟!لطیف و دور گریزی، مگر خیال...

شب ها تنفس می کنم راز و نیازت را..وقتے که بر سر میکنے چادر ن...

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیمامید ز هر کس که بریدیم، بریدی...

چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدیجفاهای چنین از خوی او...

❁﷽❁دل اگر یار نبیند،جگرش می‌سوزد؛ جگرم سوخت، ز بس خواب حرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط