خموش و گوشه نشینم مگر نگاه توام

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟!
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منــے؟!

#سیمین_بهبهانی
دیدگاه ها (۱)

تبسمے ز لبـــ دلفریبـــــــــ او دیدم..که هر چه با دل من کرد...

وقتی که لبنانے ببندی روســـری را هم..دیگر من از دنیا به غیر ...

شب ها تنفس می کنم راز و نیازت را..وقتے که بر سر میکنے چادر ن...

بوی ِزهـرا و مریـم و هاجـر، از پر ِچادرتـــــــ سرازیر است.....

چه گویمت که تو خود با خبر ز حال منیچو جان، ‌نهان شده در جسم ...

‍  🌙کاش امشب یک قراری داشتیم ...بی تو حتــی واژه ها گم می شو...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط