𝙴𝚡
𝙴𝚡
[جیا ویو]:
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم و یه لیوان اب خوردم و رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم وای اخه این موقع؟هوففف
از کمد پد برداشتم و لباسم رو عوض کردم روی تخت دراز کشیدم و گوشیمو براشتم و دیدم ۳ تماس بی پاسخ از
هیونو دارم
گوشیمو پرت کردم اونور و پتو رو دورم گرفتم
[تهیونگ ویو]:
صبحونه خوردم و خواستم برم سمت اتاقم ک تازه فهمیدم جیا پیداش نیست رفتم سمت اتاقش خواستم در بزنم یاد حرفای دیشبش افتادم اون عاشقم نیست....
بدون در زدن وارد اتاقش شدم روی تختش خواب بود نگاهی ب اتاقش انداختم و چشمم سمت کاناپه رفت
روی این کاناپه چقدر سکس داشتیم رو این کاناپه بود که اولین بوسمون رو تجربه کردیم رفتم سمت حموم دستوییش نگاهی ب وان کردم ایناهم سکس داشتیم پوزخندی زدم دیدم جلد پد روی کمده
یعنی پریوده؟درد داره؟چیزی میخواد؟
از حموم خارج شدم و رفتم دیدم همینطور زیر پتوعه از درد ب خودش پیچیده اون هرموقع پریود میشه کسل و عصبی میشه و دلش هوس همچی میکنه پس میرم براش چیزایی ک دوست داره بگیرم خودم میرم چون کوک خونه نیست با دوستاش رفتن خونه باغ
[جیا ویو]:
با درد بدی از خواب پریدم و تپش قلب گرفتم خیلی ترسیدم از جام بلند شدم سریع سمت سالن هیچکس توی سالن نیست یعنی چی
زفتم سمت اتاق تهیونگ نه شت اونم نیست زفتم توی سالن روی کاناپه نشستم و شروع کردم به گریه کردن اینو تقریبا همه میدونن ک من فوبیا ب تنهایی دارم چرا تنهام گزاشتن هااا
همینطور اشکام میریختن دیدم تهیونگ با دوتا پاکت خوراکی اومد توی خونه
نگاهی بهش کردم ک اومد سمتم و بلند شوم و سریع بغلش کردم اونم دستشو دور کمرم گرفت بغلم کرد
+چرا گریه میکنی
_چرا تنهام گزاشتیی هاا
+جیا رفتم برات...
_حرف نزن فقط بغلم کن
+ب..باشه
_.......
از بغل تهیونگ خارج شدم و نگاهی بهش کردم و رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم
چند مین بعد
تهیونگ با سینی پر از خوراکی اومد توی اتاقم
با تعجب بهش نگاه کردم و اومد کنارم نشست
+برات خوراکی اوردم عزیزم
_م..رسیی
دوست داشتم منو توی بغل گرمش غرق کنه
کمی ار نوتلا خوردم و ب تایونگ خیره شدم
+من بهتره برم دیگ راستی زنگ بزن هیونو مطمئنم میتونه حالت رو خوب کنه
خواست بلند شه ک دستش رو گرفتم
_میشه تا موقعی خواب برم...
نراشت ادامه بدم
+اومم نو مو گرل هیونو اینو بفهمه دیگ دوستت نداره هاا یعدشم درست نیست ک من پیش تو باشم از این بگذریم منو تو قبل باهم دیگ سکس داشتیم.....
عکس لباس جیا رو گراشتم
[جیا ویو]:
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم و یه لیوان اب خوردم و رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم وای اخه این موقع؟هوففف
از کمد پد برداشتم و لباسم رو عوض کردم روی تخت دراز کشیدم و گوشیمو براشتم و دیدم ۳ تماس بی پاسخ از
هیونو دارم
گوشیمو پرت کردم اونور و پتو رو دورم گرفتم
[تهیونگ ویو]:
صبحونه خوردم و خواستم برم سمت اتاقم ک تازه فهمیدم جیا پیداش نیست رفتم سمت اتاقش خواستم در بزنم یاد حرفای دیشبش افتادم اون عاشقم نیست....
بدون در زدن وارد اتاقش شدم روی تختش خواب بود نگاهی ب اتاقش انداختم و چشمم سمت کاناپه رفت
روی این کاناپه چقدر سکس داشتیم رو این کاناپه بود که اولین بوسمون رو تجربه کردیم رفتم سمت حموم دستوییش نگاهی ب وان کردم ایناهم سکس داشتیم پوزخندی زدم دیدم جلد پد روی کمده
یعنی پریوده؟درد داره؟چیزی میخواد؟
از حموم خارج شدم و رفتم دیدم همینطور زیر پتوعه از درد ب خودش پیچیده اون هرموقع پریود میشه کسل و عصبی میشه و دلش هوس همچی میکنه پس میرم براش چیزایی ک دوست داره بگیرم خودم میرم چون کوک خونه نیست با دوستاش رفتن خونه باغ
[جیا ویو]:
با درد بدی از خواب پریدم و تپش قلب گرفتم خیلی ترسیدم از جام بلند شدم سریع سمت سالن هیچکس توی سالن نیست یعنی چی
زفتم سمت اتاق تهیونگ نه شت اونم نیست زفتم توی سالن روی کاناپه نشستم و شروع کردم به گریه کردن اینو تقریبا همه میدونن ک من فوبیا ب تنهایی دارم چرا تنهام گزاشتن هااا
همینطور اشکام میریختن دیدم تهیونگ با دوتا پاکت خوراکی اومد توی خونه
نگاهی بهش کردم ک اومد سمتم و بلند شوم و سریع بغلش کردم اونم دستشو دور کمرم گرفت بغلم کرد
+چرا گریه میکنی
_چرا تنهام گزاشتیی هاا
+جیا رفتم برات...
_حرف نزن فقط بغلم کن
+ب..باشه
_.......
از بغل تهیونگ خارج شدم و نگاهی بهش کردم و رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم
چند مین بعد
تهیونگ با سینی پر از خوراکی اومد توی اتاقم
با تعجب بهش نگاه کردم و اومد کنارم نشست
+برات خوراکی اوردم عزیزم
_م..رسیی
دوست داشتم منو توی بغل گرمش غرق کنه
کمی ار نوتلا خوردم و ب تایونگ خیره شدم
+من بهتره برم دیگ راستی زنگ بزن هیونو مطمئنم میتونه حالت رو خوب کنه
خواست بلند شه ک دستش رو گرفتم
_میشه تا موقعی خواب برم...
نراشت ادامه بدم
+اومم نو مو گرل هیونو اینو بفهمه دیگ دوستت نداره هاا یعدشم درست نیست ک من پیش تو باشم از این بگذریم منو تو قبل باهم دیگ سکس داشتیم.....
عکس لباس جیا رو گراشتم
۱۳.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.