وقتی عاشق شوهر خواهرتی

وقتی عاشق شوهر خواهرتی
part⁵
دو روز بعد...

صبح جین بهم زنگ زدو گفت میخواد باهام حرف بزنه
از یه طرف فکر میکردم میخواد بهم درخواست بده از یه طرفم دلشوره داشتم از وقتی جین زنگ زد کلافه بودم
با بی حوصلگی در کمدمو باز کردم،تصمیم داشتم یه تیپ دارک بزنم
شلوار بگ زاپ دارمو پوشیدم، برای روش از یه دورس طوسی پررنگ استفاده کردم جلوی دورسمو گذاشتم تو شلوارم و پشتشو ازاد گذاشتم
کتونی های لِژ دار سفید مشکیمو پوشیدم و برای کیفم از یه مینی بَگ کمری استفاده کردم
ارایشمم فقط یه رژ قهوه ای بود
هدفون سفیدمو گذاشتم دور گردنمو با مامان و لیسا خداحافظی کردمو سوار ماشین شدم حرکت کردم به سوی کافه ای که جین گفته بود
بعد 15مین رسیدم کافه
رفتم تو و دنبال جین گشتم وقتی پیداش کردم رفتم نشستم پیشش
ا/ت: سلام
جین: سلام
ا/ت خوبی؟
جین: خوبم مرسی
جین: امم ا/ت میخوام یه چیزی بگم بهت نمیدونم چطوری بگم
ا/ت: راحت باش بگو
بعد چند لحظه با حرفی که زد قلبم وایستاد...




شرایط+پارت+بعد:+👇🏻
لایک:+۱۶
کامنت:+۲
دیدگاه ها (۴)

وقتی عاشق شوهر خواهرتیpart⁶جین: ا/ت من عاشق لیسا شدمبا اشک ل...

یونگی اکشن دوست داره

هر کی با جونگ کوک در افتاد ور افتاد😎

خطر مرگ ارمیییی🤯سنگ قبر گرونه چیکار کنمممم

رمان

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط