عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P28
_ کی فکرشو میکرد بیبی شیرینم ددیش رو لو بده ؟هوم؟
(ویو ا.ت)
+ هق...هققق...مننن...هققق
_ هیسسس....هیچی نمیخوام بشنوم ، راه بیوفت
+ هققق....هققق...ک..کجا...برم؟
_ بهت میگم
با هزار بد بختی رانندگی کردم ...داشتم ...داشتم میمردم از ترس...یعنی ....یعنی قراره چه بلایی به سرم بیاره ؟
رسیدیم
_ماشینو خاموش کن سویچ رو بده به من
همون طور که گفت ماشین رو خاموش کردم و سویچ رو دادم بهش از ماشین پیاده شد من هنوز توی ماشین بودم
_ تا بهت نگفتم پیاده نشو ....فهمیدی؟
با تکون دادن سرم بهش گفتم که فهمیدم
یعنی میخواد چیکار کنه ؟؟؟
الان توی یه خونه بزرگ بودیم ....مثل عمارت بود ...
توی پارکینگ بودم ...
+ جججییییغغغغغغغغغغ.....هققققققققق.....هققققق
یه دفعه ای .....یه چیزی خورد توی شیشه ماشین
در ماشین رو باز کردم پیاده شدم نشستم روی زمین و بلند بلند گریه میکردم
_ مگه بهت نگفتم تا وقتی نگفتم پیاده نشو ؟هوم؟
+هققق...من....هققققق
_ (خنده های بلند)
+هههقققق.....هقققق.....چچچراااا..هقققق(داد)
_اومممم....نمیدونم....تلافی کاری که کردی یا ....
+هههققق..... یا چیی؟؟؟؟(داد)
_ یا تنبیهت؟
+ ههققق....هققققق
اومد سمتم عقب عقب رفتم اما رسید بهم
دستم رو محکم گرفت و کشید
+ هههققق...ولممم کنننن....هههققق.....هههقققق
_ هیسسس
همینطوری منو میکشید و میبرد
به سمت آسانسور رفت در رو باز کرد و منو پرت کرد داخلش
خودش هم اومد داخل
طبقه ۲ رو زد
وقتی رسیدیم در رو باز کرد و خودش اول رفت بیرون
_ نمیای؟
رفتم سمتش
اینجا کجاست ؟چرا انقد بزرگه؟
اینا به کنار ...اون .... حتی عصبانی هم نیس
_ راستی ...چطور با خودت فک کردی پلیس میتونه منو بگیره؟ هوم؟ ددیت رو نمیشناسی؟
میخوای یادآوری کنم برات؟
+ چ..چی؟
اومد سمتم
انقد نزدیکم شد که به دیوار چسبیدم دستاش رو کنارم به دیوار تکیه داده بود
بدن توی حصار دستاش بود
دستش رو برد عقب و محکم کوبید به دیوار
+ ججیغغغغ...
_ این منم ...... الان انقد روی روانمی که میتونم همینجا بکشمت ...میفهمی؟
دستش رو گذاشت روی گردنم محکم گرفتش
داشتم خفه میشدم سرم رو نزدیک صورتش کرد
_ خودتو برای تنبیه امشبت آماده کن ....این دفعه از دفعه قبلی سخت تره ....
به نظرتون خوب داره پیش میره؟
P28
_ کی فکرشو میکرد بیبی شیرینم ددیش رو لو بده ؟هوم؟
(ویو ا.ت)
+ هق...هققق...مننن...هققق
_ هیسسس....هیچی نمیخوام بشنوم ، راه بیوفت
+ هققق....هققق...ک..کجا...برم؟
_ بهت میگم
با هزار بد بختی رانندگی کردم ...داشتم ...داشتم میمردم از ترس...یعنی ....یعنی قراره چه بلایی به سرم بیاره ؟
رسیدیم
_ماشینو خاموش کن سویچ رو بده به من
همون طور که گفت ماشین رو خاموش کردم و سویچ رو دادم بهش از ماشین پیاده شد من هنوز توی ماشین بودم
_ تا بهت نگفتم پیاده نشو ....فهمیدی؟
با تکون دادن سرم بهش گفتم که فهمیدم
یعنی میخواد چیکار کنه ؟؟؟
الان توی یه خونه بزرگ بودیم ....مثل عمارت بود ...
توی پارکینگ بودم ...
+ جججییییغغغغغغغغغغ.....هققققققققق.....هققققق
یه دفعه ای .....یه چیزی خورد توی شیشه ماشین
در ماشین رو باز کردم پیاده شدم نشستم روی زمین و بلند بلند گریه میکردم
_ مگه بهت نگفتم تا وقتی نگفتم پیاده نشو ؟هوم؟
+هققق...من....هققققق
_ (خنده های بلند)
+هههقققق.....هقققق.....چچچراااا..هقققق(داد)
_اومممم....نمیدونم....تلافی کاری که کردی یا ....
+هههققق..... یا چیی؟؟؟؟(داد)
_ یا تنبیهت؟
+ ههققق....هققققق
اومد سمتم عقب عقب رفتم اما رسید بهم
دستم رو محکم گرفت و کشید
+ هههققق...ولممم کنننن....هههققق.....هههقققق
_ هیسسس
همینطوری منو میکشید و میبرد
به سمت آسانسور رفت در رو باز کرد و منو پرت کرد داخلش
خودش هم اومد داخل
طبقه ۲ رو زد
وقتی رسیدیم در رو باز کرد و خودش اول رفت بیرون
_ نمیای؟
رفتم سمتش
اینجا کجاست ؟چرا انقد بزرگه؟
اینا به کنار ...اون .... حتی عصبانی هم نیس
_ راستی ...چطور با خودت فک کردی پلیس میتونه منو بگیره؟ هوم؟ ددیت رو نمیشناسی؟
میخوای یادآوری کنم برات؟
+ چ..چی؟
اومد سمتم
انقد نزدیکم شد که به دیوار چسبیدم دستاش رو کنارم به دیوار تکیه داده بود
بدن توی حصار دستاش بود
دستش رو برد عقب و محکم کوبید به دیوار
+ ججیغغغغ...
_ این منم ...... الان انقد روی روانمی که میتونم همینجا بکشمت ...میفهمی؟
دستش رو گذاشت روی گردنم محکم گرفتش
داشتم خفه میشدم سرم رو نزدیک صورتش کرد
_ خودتو برای تنبیه امشبت آماده کن ....این دفعه از دفعه قبلی سخت تره ....
به نظرتون خوب داره پیش میره؟
- ۱۲.۴k
- ۲۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط